ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سیدحسن خمینی در دیدار با مدیران و کارکنان صداوسیما:
دروغ، حیثیتی برای کسی باقی نمیگذارد
حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی در مراسم تجدید میثاق رئیس و مدیران سازمان صداوسیما با آرمانهای امام خمینی(ره) گفت: یکی از ویژگیهای بزرگ انقلاب ما الهی بودن آن است. تمایز یک مجموعه الهی، که نمادش حکومت امیرالمؤمنین(ع) باشد، با یک حکومت شیطانی که نماد آن حکومت معاویه است، بهنظر من در دو حوزه نیت و روشها است. به گزارش جماران، یادگار امام گفت: حکومت معاویه و هر حکومت شیطانی دیگر برای منیت خود حرکت میکند. در حالی که نیت حکومت الهی و علوی نفسانی نیست. نیتی که برای آن عمل میکنیم به افعال ما رنگ میدهد. وی با تأکید بر اینکه اگر دلتان را صاف کنید حکومت علوی میشود، افزود: روزی که امام برای آخرین بار به بیمارستان میرفت من، خانم امام و یکی از بستگان به بیمارستان رفتیم. ایشان مقداری مضطرب بود. آن فردی که همراه ما بود گفت چرا ناراحتید؟ ایشان گفت، «یک نفس من برای خدا نبود».
سید حسن خمینی در خصوص «روش» انجام کارها نیز گفت: تعبیری را اولین بار از رهبر معظم انقلاب شنیدم که «با دستمال کثیف نمیتوان شیشه را تمیز کرد». در حکومت الهی روشها نباید غیر الهی باشد. امیرالمؤمنین(ع) بشدت وامدار قرآن است و میفرماید عقل، دین و وجدان اخلاقی باعث شده که من دروغ نمیگویم، تهمت نمیزنم، دهان به هر یاوهای باز نمیکنم. امام با تبعیت از امیرالمؤمنین(ع) و پیامبر(ص) روشهای اخلاقی داشت. یادگار امام افزود: در رابطه با دروغ از پیامبر(ص) روایت است که مؤمن دروغ نمیگوید. برای اینکه آفت دروغ در خودش هست و اول از همه برکت را از زندگی میبرد و در دراز مدت حیثیتی را برای هیچ کس باقی نمیگذارد. این سنت پیامبر(ص) است که زبان به یاوه نباید باز کرد و وجه تمایز حکومت الهی و غیر الهی در این است. علی عسکری، رئیس سازمان صداوسیما نیز پیش از سخنان یادگار امام گفت: ایام دهه فجر یادآور شخصیت بزرگی است که مسیر تاریخ را تغییر داد. امام خمینی(ره) شخصیت بزرگی بود که یک عمر خودسازی کرد و در فلسفه، تفکر، اندیشه، شناخت عالم، شناخت ابرقدرتها و ظلمهایی که بر ملت ایران روا داشته بودند، تلاش کرد. این ایام باید خاطره او را زنده کنیم.
احیای اعتماد ملی به مجموعه حاکمیت از رموز توفیق است
حجتالاسلام والمسلمین سید حسن خمینی همچنین در دیدار با وزیر و کارکنان وزارت صنعت، معدن و تجارت، گفت: وقتی دینداران تصدی دنیای مردم کردند، اگر نتوانند آن دنیا را به نحو بهتری اداره کنند به دین لطمه زدهاند. یعنی افراد مسئولیت مضاعفی پیدا میکنند. باید مردم احساس کنند که دوره اینها با دیگران متفاوت است.
یادگار امام افزود: امروز شاید مهمترین بخش رفاه، رضایت یا نارضایتی مردم، وزارت صنعت، معدن و تجارت است. چون مردم همه بخشهای این کوه یخ را نمیبینند و قسمتی را میبینند که ثمره کار شما است. لذا این بسیار کار را سختتر میکند که بار بسیاری از کارهایی که اشتباهات دیگران در حوزههای دیگر است بر دوش وزارت صنعت و معدن و زیر مجموعه آن میآید؛ یکی از آنها بحث بیکاری و کمبود است.
وی با اشاره به اینکه امسال بجز در مقطع آبان ماه ثبات بیشتری نسبت به سال گذشته بر کشور حاکم بود، اظهار داشت: دوره فعلی ما با همه سختیهایی که دارد یک دوره گذار محسوب میشود. ما بالغ بر 100 سال است که پدر پولداری به نام چاههای نفت داشتهایم که هر وقت درآمد ما از آن کم شده به معضلات خوردهایم و هر وقت زیاد شده بعضاً به بیماری هلندی خوردهایم و یا شوک اقتصادی پدید آمده است. یعنی همه کشور وابسته به نفت بوده است. برای کشوری مثل ما که هم منابع و هم نیروی انسانی و دانش دارد، علت اینکه به سراغ آنها نمیرفتهایم این است که استفاده از نفت راحتتر و ارزانتر بوده است.
سید حسن خمینی تأکید کرد: این دوره اگر عقلانیت و همت ملی به وجود بیاید و بتوانیم از دعواها عبور کنیم، یک بازار بزرگ 80 میلیونی داریم که میتواند بسیاری از بازاریابیها را انجام دهد و بسیاری از کشورهای اطراف هم به اندازهای توانمند صنعتی نیستند که بتوانند رقابت کنند. سختیها خیلی زیاد است ولی عدم وابستگی به نفت که کم کم دارد خودش را نشان میدهد، شاید عقلانیتی را بر کشور حاکم کند. عزم اصلی آن در بخش صنعت است.
وی ادامه داد: اگر قرار باشد این کار اتفاق بیفتد پیشانی آن صنعت است. شاید ما نتوانستهایم از دانش خودمان پول دربیاوریم. هرچه بیشتر محصل تولید کردیم، فرار مغزها بیشتر شده است. شاید همین که نمیتوانیم از بیرون چیزی بگیریم یک امتیاز باشد. من معتقدم اگر همت، عزم و ارادهای باشد و اعتماد ملی در مجموعه حاکمیت شکل بگیرد، یکی از رموز توفیق است. کار بزرگ رهبران بزرگ این است که ریل عوض میکنند و ریل را به اعتماد مردم برمیگردانند. وقتی اعتماد ملی ایجاد شود نشاط پدید میآید و همه دریچهها را باز میکند و لازم نیست کسی برای همه چیز فکر کند. اگر اعتماد مردم تقویت شود، ان شاء الله بتوانیم به آن نقطه آرمانی هم برسیم.
آیا دریافت تسهیلات به اقتصاد خانواده کمک میکند؟
وام بگیریم یا نگیریم
محسن ایلچی
دبیر گروه اقتصادی
این روزها که حال عمومی اقتصاد خوب نیست، برخی از مردم میپرسند:«آقا ما وام بگیریم یا وام نگیریم؟»
این سؤال غالباً از سوی سه گروه از افراد جامعه مطرح میشود.گروه اول کسانی هستند که توان مادی(بازپرداخت) و دسترسی آسان دریافت وام(همان اعتبارات و تسهیلات) را دارند. گروه دومی هم هستند که امکان مادی دارند، اما دسترسی به بانک وام دهنده را ندارند. گروه سوم هم افرادی هستند که نه امکان مادی دارند و نه دسترسی به یک شعبه بانکی برای دریافت وام. با این حال، مطالعه این گزارش اقتصادی با زبان ساده برای سه گروه از افراد مفید است. افرادی که تاکنون وام نگرفتهاند، افرادی که میخواهند وام بگیرند و کسانی که درآینده وام خواهند گرفت.
رفتار اقتصادی ما
اصولاً رفتار اقتصادی هر فردی سه نوع است. افراد در شرایط مطلوب اقتصادی، ابتدا به نیازهای مصرفیشان اولویت میدهند.دوم بخشی از منابع مازادشان را صرف پسانداز میکنند یا اینکه ترجیح میدهند آن را سرمایهگذاری کنند.
بههمین روال، وقتی اوضاع اقتصادی خوب نیست، افراد جامعه ابتدا از سطح مصرفشان میکاهند، یعنی صرفهجویی میکنند.دراین مرحله هزینههای مازادشان را کاهش میدهند.در مرحله دوم، به منابع پس اندازشان روی میآورند و از آن مصرف میکنند. هم اینک نیز بخشی از افراد جامعه بهدلیل کاهش درآمد و هزینههای ثابت زیاد به استفاده از منابع پساندازشان روی آوردهاند. درگام سوم، اقدام به فروش داراییهای سرمایهای میکنند.
نکته مهم اینکه در شرایط رکود تورمی، فشار هزینهها بیش از افزایش درآمدهاست.چرا چون که بهدلیل فشار تورم، هزینهها در حال افزایش است و بهدلیل وجود رکود، درآمدها تنزل مییابد. پس قبل از هرگونه دریافت وام(ایجاد بدهی) باید توجه کرد که تراز بودجه فردی و خانوادگی(خانوار) در چه وضعیتی قرار دارد و خواهد گرفت.
نکته دیگری که در همین جا باید درباره مدیریت مالی فردی به آن اشاره کرد، اینکه هزینه خانوار یا به اصطلاح خرج و برج زندگی به بخشهای مختلفی تقسیم میشود که به محض دریافت وام، جز جدیدی به هزینهها تحت عنوان هزینه مالی وارد اقتصاد خانوار میشود.این هزینه بهصورت ماهانه و ثابت باید تا پایان دوره بازپرداخت تأمین شود.پس قبل از دریافت وام، باید محاسبات بازپرداخت آن انجام شود.
بازپرداخت وام
قبل از دریافت هر وام یا استقراضی باید به ویژگیهای شخصی فرد وام گیرنده توجه داشت.
در شرایط عادی که اقتصاد حال مناسبی دارد، افراد دارای درآمدهای پیشبینی شده هستند.خلق درآمد ماهیانه مولود کسب و کار و شغل(تک پیشگی یا چندپیشگی )است، اما وقتی اندازه اقتصاد(تولید ناخالص داخلی)کوچک میشود، محاسبات دریافت درآمدهای ثابت و اتفاقی، دشوار است، چرا که امکان تأخیر و تعویق در دریافت مبالغ مورد نظر وجود دارد. علاوه براین، هزینههای زندگی روند صعودی دارد.پس قبل از دریافت وام باید محاسبات پرداخت آن، به طورجدی و با سیاستهای سختگیرانه صورت گیرد تا یک وقت در بازپرداخت آن، اختلالی ایجاد نشود. شخصیت متقاضی وام، در اینجا اهمیت زیادی دارد، برخی از افراد با پذیرش ریسک یا عدم محاسبه دقیق کاهش درآمدهای آتی، به دریافت وام روی میآورند، اما بعد از دریافت، در ماههای سوم و چهارم همسو با افزایش فشارهزینههای زندگی و هزینه مالی (اقساط) با چالش بازپرداخت رو به رو میشوند.پس این رفتار، نشانه ریسکپذیری نیست، بلکه مؤید عدم محاسبات یا حسابداری ذهنی منظم است.
برعکس، برخی از افراد درآمد ماهیانهشان تثبیت شده است و در هزینه ماههای آتی، آیتم بازپرداخت وام دریافتی را مدنظر قرار میدهند.این گونه رفتار محافظه کارانه، پیش نیاز هرگونه استقراض در زندگی است.چرا که باعث سلامت مالی تراز بودجه خانوار میشود.نباید فراموش شود که به همان اندازه که وام بانکی، یک فرصت با هزینه خاص خود است و به شما اجازه انتخاب خرید بهتری را میدهد، به همان نسبت یک تعهد مالی جدید است.
انگیزه دریافت وام
سؤال اول گزارش به زبانی دیگر اینجا مطرح میشود، آیا دریافت وام در شرایط رکود تورمی مناسب است؟ هر فردی پیش از دریافت وام از بانکها(بازار رسمی) احتمالاً انگیزهای برای دریافت آن دارد.انگیزههای دریافت وام به چند بخش تقسیم میشود.انگیزه مصرفی، انگیزه سرمایهگذاری کوتاه مدت و بلند مدت.
انگیزه مصرفی به آن دسته از تصمیماتی میگویند که احتمالاً گیرنده وام میخواهد بعد از دریافت وام، اقدام به خرید کالایی کند که نیاز دارد.در چنین شرایطی، چنانچه هدف از دریافت وام خرید کالای بیدوام همانند خوراکی یا بادوام همانند لوازم خانگی، بنابراین چنین تصمیمی بشدت پرریسک است چرا که دریافت چنین وامی بازده یا عایدی آتی نداشته و هزینه گیرنده وام را افزایش میدهد. اگر هدف از دریافت وام، خرید کالایی بادوام یا سرمایهگذاری است که پیشبینی میشود در آینده بهدلیل افزایش قیمتها نمیتوان آن را با قیمت کنونی تهیه کرد که دریافت وام،در این شرایط منطقی به نظر میرسد.
10 هدف برای دریافت وام
گاه در برخی از مواقع، افراد برای تهیه هزینههای بیماری اقدام به دریافت وام میکنند که در این موارد برحسب وضعیت نمیتوان توصیه خاصی ارائه کرد، الا استفاده ازخدمات بیمه تکمیلی قبل از مواجهه با چنین شرایطی.
گاه انگیزه برخی از افراد از دریافت وام خرید تجهیزات کسب وکار است.برای چنین افرادی دریافت وام جهت تأمین ابزار کار و تجهیز توصیه میشود، بویژه اینکه بعد از دریافت و خرید تجهیزات سرمایهای میتوانند آن را وارد چرخه فعالیت اقتصادی کنند، اما باید به نکاتی نظیر نوع قرارداد وام، میزان سود تسهیلات و زمانبندی پرداخت اقساط و سایر موارد فنی توجه شود.در اقتصاد به این نوع معادلات میگویند، هزینه مبادله.هزینههای مبادله برای خرید یا فروش یک کالا یا خدمات در بسیاری از مواقع نامشهود و محاسبه نشده و ناشی از عدم اطلاعات کافی فرد، قبل از انجام معامله یا عقد قرارداد است.نبود اشراف و آگاهی از آن(مثلاً فروش یک خانه به چند نفر و خرید آن)هزینه انجام معامله را افزایش میدهد. افزون براینها، گیرنده تسهیلات باید قبل از دریافت وام، به مسأله فعالیت در حوزهای که میخواهد در آن سرمایهگذاری کند، توجه داشته باشد. اینکه آیا حوزه مورد نظر ظرفیت خالی برای سرمایهگذاری دارد یا اینکه اشباع شده است، این سؤال مهمی است که قبل از دریافت وام باید جواب برای آن داشت. مهمتراز آن محاسبات خواب سرمایه است، یعنی بازه زمانی راهاندازی کسب و کار تا مقطع درآمدزایی (دوره بازگشت سرمایه) و مسأله پرداخت اقساط یا داشتن تعیین دوره استراحت برای بازپرداخت وام باید در نظرگرفته شود.
برخی افراد با انگیزه تفاضل دو نرخ سود و کسب بازدهی اقدام به وامگیری از بانکها میکنند.به این صورت:فرض کنید که شما کارمند بخش خصوصی یا دولتی هستید.سازمان متبوع وامی با نرخ 8 درصد در اختیار شما قرار میدهد، بعد شما مجدداً آن را نزد بانک دیگری سپرده میکنید تا سود بالاتری بگیرید.گیرنده وام در اینجا سعی میکند پرداخت اقساط وام اول را با سپردهگذاری مبلغ وام در بانک دیگری با انگیزه دریافت سود سپرده بالاتر، بپردازد.
فارغ از اینکه از بعد کلان، چنین سوداگری در ابعاد کلان به اقتصاد کمک نمیکند، باید ملاحظه کرد که فاصله دو نرخ وام دریافتی و سپرده گذاری، آنقدر زیاد باشد که معادله سودآوری شما را برهم نریزد و مغبون نشوید.
گاه مشاهده میشود، برخی از افراد از بانک وام میگیرند برای اینکه اقساط وام دیگری را بپردازند، چرا که فشار اقساط وام قدیمی(نرخ و مبالغ)، بیش از وام دریافتی جدید است. در اینجا باید به چند نکته توجه کرد، اول اینکه باید دانست چند قسط یا به عبارتی چه مقدار از وام اول باقی مانده است، نکته دوم اینکه اقساط پرداخت شده چه بخش از اصل و فرع وام اول را شامل میشود. آیا پرداختکننده در حال پرداخت جرایم تأخیر پرداخت است یا اصل وام؟در کل این راهبرد برای خلاصی از وام سنگین کمی پیچیده است، چرا که ممکن است با دریافت وام دوم اقساط وام اول باز هم پایان نیابد، آن وقت است که گیرنده وام مجبور است ماهیانه اقساط دو وام را بپردازد، جدای از این، در کل هزینه مالی فرد بیش از وام اول، افزایش خواهد یافت.باید در انتخاب این روش با احتیاط تصمیمگیری کرد.
برخی دیگر ازهمین افراد که وام ارزان قیمت یا با نرخ کم دریافت کردهاند، پول دریافتی را با نرخ بیشتر و همسان با نرخ بازار غیررسمی(بالاتر) به فرد دیگری میدهند که گاه صرف فعالیتهای تولیدی هم نمیشود. در این موارد، حکم شرعی یعنی ربوی بودن و نکوهیده بودن آن را به همراه مخاطرات نکول(عدم بازگشت پول)باید در نظر داشت.
انگیزه برخی از فعالان اقتصادی برای دریافت وام از بانک این است که این پول استقراض شده را به جای هدایت به امور و فعالیتهای مولد(تولید یا خدمات)، درگیر بازار سرمایه(بورس) کنند. بورس یا بازار سهام جایی است که در صورت عدم شناخت از فرصتهای آن(تحلیل سهمها، روندهای قیمتی و...)، امکان کسب سود از آن وجود ندارد. بسیار هستند افرادی که داستان دریافت وام و زیانشان در بورس شنیده شده است، البته عکس آن هم بسیار وجود دارد.همه چیز به راهبرد ورود فرد به بورس، مربوط میشود.سبدهای سرمایهگذاری سهام با بازده منطقی(نه بالا و نه پایین) یا سرمایهگذاری غیرمستقیم با خرید واحدهای سرمایهگذاری به افراد علاقهمند به سرمایهگذاری در این بازار توصیه میشود.ورود موفق و خرید مستقیم سهم فقط با گذراندن دورههای آموزشی امکان دارد آن هم بهصورت ورود گام به گام.
الگوی دیگر وامگیری این گونه است؛برخی از افراد غالباً خانوارها از بانک وام میگیرند و بعد از دریافت، دفترچه اقساط را به یکی دیگر از اقوام، دوستان و آشنایان میدهند تا به آنها کمک شود. اقساط را هم دریافتکننده وجه وام میپردازند.در این مورد، باید کاملاً محتاطانه برخورد کنید، شرایط اقتصادی مطلوب نیست. بی پولی و باپولی هیچ گاه مراعات روابط فامیلی و اعتماد فی مابین شما با دیگران را نمیکند.هیچ گاه رو دربایستی نکنید.این شیوه خرج وام خیلی ریسک دارد.
برخی افراد وام میگیرند، با انگیزه خرید داراییهای سرمایهای نظیر خانه، مغازه، فروشگاه که از بازده سرمایهگذاری آن بهرهمند شوند.دریافت وام به این گونه افراد با توجه به نرخ سود و استطاعت پرداختشان توصیه میشود، چرا که در شرایط تورمی، رشد قیمت داراییها میتواند شتابان باشد. این انتخاب با درنظرگرفتن جمع ملاحظات درست است.به این شیوه خرید در مدیریت مالی میگویند، خرید اهرمی.یعنی از اهرم وام برای به دست آوردن یک دارایی دیگر استفاده میکنید.
فردی که یک خانه کوچک را باهدف سرمایهگذاری برای آینده فرزندش با توجه به دریافت وام و رهن کامل آن تا زمان موعد یعنی در اختیار قرار دادن واحد به فرزندانش خریداری میکند، از اهرم تأمین مالی وام و ودیعه کامل؛ استفاده میکند.در این روش «ارزش زمانی پول» اهمیت زیادی دارد. وام گیرنده پیشبینی میکند که شاید در آینده نتواند آن چیزی را که امروز میخواهد خریداری کند، بخرد.یعنی یک میلیون امروز برای شما به اندازه 10 میلیون تومان فردا روز میارزد.به بیان ساده تر، شما امروز، تورم فردا با قیمت ارزانتر میخرید.
برخی از افراد هم قبل از دریافت وام به نوع تسهیلات بانک مینگرند، برخی از بانکها به نوعی پرداخت وام در قبال سپردهگذاری روی آوردهاند، به این صورت که متقاضی وام، مدت یک تا چهار ماه (در کوتاه مدت) در بانک سپردهگذاری میکند، در نهایت، به نسبت دوره سپردهگذاری اش از 50 تا 85 درصد مبلغ سپردهگذاری اولیه، وام میگیرد.هر چه مدت یا دوره سپردهگذاری اش بیشتر باشد، سود تسهیلات کمتری برای وام دریافتی میپردازد، به طور مثال، برای یک دوره سپردهگذاری یک ماه نرخ سود پرداختی برای تسهیلات معادل 18 درصد تعیین میشود یا برای یک دوره سپردهگذاری چهارماهه نرخ سود 15 درصد تعیین میشود.از طرفی، زمان یا دوره بازپرداخت وامهایی که زمان سپردهگذاری اولیه آن بیشتر بوده هم بیشتر است.مثلا 6 ماه(شش قسط) برای یک دوره سپردهگذاری یک ماهه و 12 ماه(12 قسط) برای دوره بازپرداخت برای سپردهگذاری چهار ماهه تعیین میشود.
در مجموع نرخ سود این گونه وام پایینتر از نرخ سود متعارف است، برخی از بانکها تا 16 درصد سود سالانه دریافت میکنند.حال این سؤال وجود دارد که نرخ سود این نوع تسهیلات پایین تراست. دلیل آن استفاده از منابع فرد در مدت سپردهگذاری متقاضی وام بدون پرداخت سود است.ضمن اینکه معادل 50 تا 85 درصد نسبت وام تحت عنوان سپرده(یا وثیقه) نزد بانک بلوکه میشود.در واقع، بانک هم به منابع سپردهگذاری شده سود نمیدهد و هم نسبت به وام پرداختی سود میگیرد.توجیه بانک این است، اگر نرخ سود تسهیلات پایین است بهخاطر همان بلوکه شدن پول متقاضی است. اکثر گیرندگان مزیت چنین وامهایی را داشتن معادل 85 درصد وام دریافتی در پایان بازپرداخت تسهیلات درنظر میگیرند.برخی تصور میکنند که در شرایط تورمی به این روش یعنی ایجاد بدهی میتوانند ارزش پولشان را حفظ کنند.بدین ترتیب که با وام دریافتی اقدام به خرید کالا و دارایی مورد نظرشان میکنند.
یکی دیگر از وامهای ترغیبکننده که باعث میشود افراد برای خرید کالا به بانکها یا شرکتهای لیزینگ مراجعه کنند، وامهای خرید کالا (مرابحه) است. در این نوع تسهیلات نرخ سود، مبلغ وام و دوره بازپرداخت اهمیت زیادی دارد.به طور معمول افراد برای خرید خودروهای سبک و سنگین از این نوع وامها استفاده میکنند. تصور کنید که مبلغ وام 100 میلیون تومان است و نرخ سود آن حدود 20 درصد. نحوه محاسبه این نوع وامهای به گونهای است که گیرنده وام ابتدا مبلغ دریافتی وام را پرداخت میکند و بعد از دو یا سه سال تازه نوبت به فرع وام میشود.بنابراین قبل از دریافت وام باید به شیوه محاسبات آن به نحوه قدیم و جدید توجه داشت.
اما چرا بانکها وام نمیدهند
تصور کنید، همین حالا شما متقاضی دریافت وام هستید، حال چرا بانکها وام نمیدهند؟یا مگر نه آنکه بانکها بهعنوان مؤسسات مالی واسطه وجوه میان سپردهگذاران و گیرندگان تسهیلات وظیفه دارند، به متقاضیان وام دهند، چرا این کار نمیکنند. چطور در خارج از کشور شما به هر بانکی مراجعه کنید، میتوانید وام بگیرید، پس در اینجا چرا برای دریافت وام ضوابط سخت و تقدم رابطه بر ضابطه حاکم است.
پاسخ به این سؤال جوابهای متعددی دارد، فارغ از سیاستهای اعتباری هیأت مدیره بانکها که در هر بانک نسبت به بانک دیگر تفاوت دارد. ابتدا باید دانست با زبان بسیار ساده ترازنامه بانکها دو بخش دارد، سمت راست: داراییها که تسهیلات در این بخش قرار میگیرد و سمت چپ: بدهیها که سپردهها در این بخش قرار میگیرد. هماکنون بخش قابل توجهی از دارایی بانکها قابلیت نقد شوندگی ندارد. مبلغ یا این بخش داراییها درترازنامه هر بانکی متفاوت است.این اتفاق درترازنامه بانکها بهدلیل بروز سیاستهای نادرست، فساد در اعطای تسهیلات بانکی یا عدم بازپرداخت وامهای دریافت شده بهعنوان منابع جایگزین وجود دارد. پس به این ترتیب قدرت وام دهی بانکها تضعیف شده است. به این داراییهای منجمد شده در ترازنامه بانکها میگویند داراییهای سمی.
بخش قابل توجهی از مبالغ و وام پرداخت شده به مردم(خواص یا عموم مردم) هنوز به بانکها برگشت داده نشده است.این تسهیلات مشخص نیست که بازمیگردد یا باز نمیگردد. بانکها بهدنبال وصول آن هستند.(تسهیلات غیر جاری، مشکوک وصول و لاوصول) همان طوری که عنوان شد، دو عامل نبود تقید بانکها به مسیر صحیح پرداخت تسهیلات و شرایط رکود و تورمی و بد حسابی گیرندگان وام، دلیل اصلی عدم برگشت اصل و فرع(سود) وامهای پرداخت شده، محسوب میشود.
اما نکته مهمتر، اینکه در شرایط تورم حدود 40 درصدی، هزینه تأمین و تجهیز پول برای بانکها بیش از میزان 15 درصدی است که اکنون برای پرداخت سود به سپردهها تعیین شده است. بانکها با عدم پرداخت وام، این علامت(سیگنال) را ارسال میکنند که هنگامی که نرخ تورم 40 درصد است وانتظارات تورمی تحریک شده است، وام با نرخ سود20 درصد یا بیشتر پرداخت نمیکنند، چون که این نرخ زیر نرخ تورم سالانه است و منفعتی برای آنها ندارد. آنها می توانند منابعشان در سایر بازارهای سرمایه گذاری کنند. حال این سؤال مطرح میشود، چطور همین بانکها، هنگامی که نرخ تورم 40 درصد است، به مردم 15 تا 20 درصد بهصورت روزشمار سود میدهند، اینجا باید اشاره کرد که بانکها حدود 100 درصد سود منفی به سپردهگذاران میپردازند و برنده در این بازی، بانکها هستند.
مناظره
بانک مرکزی کجاست
«چرا بانک مرکزی نرخ سود بانکی را بالا نمیبرد؟»یا اینکه وزارت اقتصاد روی پرداخت سود 15 تا 20 درصدی یا کمی بالاتر از سوی بانکها تأکید میکند. این سؤال هنگامی مطرح میشود که نرخ سود سپرده بانکی منفی است. وقتی از نرخ سود بانکی صحبت میشود، منظورنرخ سود سپرده و تسهیلات است.
تردیدی نیست که اگر بانک مرکزی نرخ سود بانکی را بالا ببرد، بانکها به منظور کسب سود از واسطه گری وجوه، تمایل بیشتری به پرداخت وام به مردم دارند.پس چرا بانک مرکزی دست به چنین کاری نمیزند.چنین کاری چه تبعاتی دارد؟
برای پاسخ به این سؤال باید به دعوا یا مناظره نظری میان اقتصاددان اشاره شود که از بعد از جنگ تحمیلی بویژه از ابتدای دهه 70 شمسی جاری بوده است.
برخی از اقتصاددانان براین باورند که دستکاری(افزایش)نرخ سود بانکی تأثیر مستقیمی روی قیمت تمام شده کالا و خدمات دارد و قیمتها را بالا میبرد.استدلال گروه اول این است، اولاً هنگامی که بانک مرکزی نرخ سود بانکی را افزایش میدهد، نرخ جدید پیامی برای تمام بخشهای کسب و کار است که باید حاشیه سودتان را افزایش دهید، دوم اینکه درصورت افزایش نرخ سود بانکی، هزینه تأمین پول(سرمایه)برای تمامی واحدهای تولیدی وخدماتی گیرنده وام افزایش مییابد و درنهایت، قیمت کالا وخدمات افزایش مییابد.این گونه نرخ تورم هم بالا میرود. جدای از این،افزایش نرخ بهره بانکی هزینه عمومی دولت و بنگاهها را برای ایجاد اشتغال افزایش می دهد. همیشه هم دولتها در ایران ازاین استدلال پیروی کردهاند.دولتمردان میگویند اگر نرخ سود بانکی افزایش یابد، هزینه تولید هم افزایش پیدا میکند. در نتیجه نرخ تورم هم افزایش مییابد، از طرفی، افزایش تورم چه برای مصرفکننده وچه برای تولیدکننده مطلوب نیست و نرخ رشد اقتصادی را کاهش میدهد و کاهش نرخ رشد اقتصادی باعث افزایش نرخ بیکاری میشود.بنابراین افزایش نرخ سود تسهیلات بانکی بهصورت یک زنجیره میتواند روی سایر بخشهای اقتصادی اثر بگذارد.
شاید یکی از دلایل اساسی درخصوص اینکه دولت سالهاست بانک مرکزی و بانکهای تجاری را به اعطای تسهیلات(وام) تکلیفی و همچنین سیاست پرداخت اعتبارات بانکی بهصورت ترجیحی(پایینتر از نرخ سود اسمی بانکی و قیمت تمام شده پول)وادار میکرد، همین است.
اما در مقابل، گروه دیگری قرار دارند.آنها براین باورند که اگر دولت نگران است که با افزایش نرخ سود بانکی(سپرده و تسهیلات)، نرخ تورم افزایش مییابد، راهکار آن کاهش(سرکوب)نرخ سود بانکی نیست.اتفاقاً افزایش نرخ سود بانکی، باعث کاهش نرخ تورم میشود.این گروه منشأ وماهیت تورم را عرضه پول (خاستگاه پولی) میدانند. میگویند وقتی پول در جامعه زیاد عرضه میشود، تورم هم افزایش مییابد. بنابراین هنگامی که نرخ سود بانکی افزایش مییابد، تمایل به سپردهگذاری در مردم افزایش مییابد، در این حالت، ذخایر(سپرده گذاری)در بانکها هم افزایش پیدا میکند، درنهایت، پول در گردش نزد بانکها قرار میگیرد و از آنجایی که تورم در اقتصاد، یک پدیده پولی است، یعنی نرخ بالای تورم ناشی از عرضه زیاد پول(مردم به آن میگویند پول سرگردان) است.پس افزایش نرخ سود(بهره) حجم پول در گردش را کاهش میدهد.پس اگر دولت نگران رشد نرخ تورم است، باید با آزادسازی نرخ سود بانکی، اقدامات لازم را برای کنترل نرخ تورم و افزایش دسترسی مردم به منابع بانکی انجام دهد. پس تجویز این گروه از اقتصاددانان برای افزایش میزان وام دهی بانکها به مردم، آزادسازی نرخ سود بانکی(نرخ سود سپرده و نرخ سود تسهیلات) است.این گروه براین باور است، اگر بانک مرکزی بانکها را مجبور به تثبیت نرخ سود بانکی نکند، در نهایت، سازوکار عرضه و تقاضا(نیروهای بازار)و رقابت بانکها برای حضور مؤثر بازار پول، فضا را برای افزایش وام دهی وتعیین نرخ مطلوب سود بانکی فراهم میکند.درنهایت، روند کاهشی نرخ سود بانکی در صورت نبود مشتری آغاز خواهد شد.این گروه میگویند، اگر نرخها بالا باشد، درصورت نبود تقاضا در دوران آزادسازی نرخ سود بانکی کاهش خواهد یافت.
دولتها در ایران غالباً طرفدار این نگاه(نئوکلاسیکهای اقتصادی) نیستند و آنها را به رویکرد یا نگاه تک بعدی متهم کردهاند و میگویند این رویکرد منجربه افزایش نرخ تورم و کاهش بیکاری میشود.در مقابل، گروه دوم، براین باور است که عدم توجه به سازوکار بازار و تداوم سیاستهای تخصیصی(متمرکز) باعث کاهش دسترسی عمومی به منابع، ایجاد فضای رانتی و فساد شده و در بلند مدت هم زمینه کاهش بیکاری و خروج از رکود را فراهم نمیکند.
10 هدف برای دریافت وام
1 تأمین هزینه های بیماری: گاه در برخی از مواقع، افراد برای تهیه هزینههای بیماری اقدام به دریافت وام میکنند که در این موارد برحسب وضعیت نمیتوان توصیه خاصی ارائه کرد.
2 خرید تجهیزات کسب وکار: هزینههای مبادله برای خرید یا فروش یک کالا یا خدمات در بسیاری از مواقع نامشهود و محاسبه نشده و ناشی از عدم اطلاعات کافی فرد، قبل از انجام معامله یا قرارداد است
3 تفاضل دو نرخ سود و کسب بازدهی: باید ملاحظه کرد که فاصله دو نرخ وام دریافتی و سپرده گذاری، آنقدر زیاد باشد که حسابداری ذهنی شما را برهم نریزد و مغبون نشوید
4 پرداخت اقساط وام های قبلی: ممکن است با دریافت وام دوم اقساط وام اول باز هم پایان نیابد، آن وقت است که گیرنده وام مجبور است ماهیانه اقساط دو وام را بپردازد،
5 اقدامات ربوی: برخی از افراد که وام ارزان قیمت یا با نرخ کم دریافت کردهاند، پول دریافتی را با نرخ بیشتر و همسان با نرخ بازار غیررسمی(بالاتر) به فرد دیگری میدهند که گاه صرف فعالیتهای تولیدی هم نمیشود
6 حضور در بازار سرمایه: بورس یا بازار سهام جایی است که در صورت عدم شناخت از فرصتهای آن(تحلیل سهمها، روندهای قیمتی و...)، امکان کسب سود از آن وجود ندارد.
7 کمک به اقوام و دوستان: برخی از افراد غالباً خانوارها از بانک وام میگیرند و بعد از دریافت، دفترچه اقساط را به یکی دیگر از اقوام، دوستان و آشنایان میدهند تا به آنها کمک شود
8 خرید دارایی های سرمایه ای: دریافت وام به این گونه افراد با توجه به نرخ سود و استطاعت پرداختشان توصیه میشود، چرا که در شرایط تورمی و رشد قیمت داراییها میتواند شتابان باشد
9 حفظ ارزش پول: متقاضی وام، مدت یک تا چهار ماه در بانک سپردهگذاری میکند و به نسبت دوره سپردهگذاری اش از 50 تا 85 درصد مبلغ سپردهگذاری اولیه، وام میگیرد
10 وام های خرید کالا: در این نوع تسهیلات نرخ سود، مبلغ وام و دوره بازپرداخت اهمیت زیادی دارد.به طور معمول افراد برای خرید خودروهای سبک و سنگین از این نوع وامها استفاده میکنند
دبیر گروه اقتصادی
این روزها که حال عمومی اقتصاد خوب نیست، برخی از مردم میپرسند:«آقا ما وام بگیریم یا وام نگیریم؟»
این سؤال غالباً از سوی سه گروه از افراد جامعه مطرح میشود.گروه اول کسانی هستند که توان مادی(بازپرداخت) و دسترسی آسان دریافت وام(همان اعتبارات و تسهیلات) را دارند. گروه دومی هم هستند که امکان مادی دارند، اما دسترسی به بانک وام دهنده را ندارند. گروه سوم هم افرادی هستند که نه امکان مادی دارند و نه دسترسی به یک شعبه بانکی برای دریافت وام. با این حال، مطالعه این گزارش اقتصادی با زبان ساده برای سه گروه از افراد مفید است. افرادی که تاکنون وام نگرفتهاند، افرادی که میخواهند وام بگیرند و کسانی که درآینده وام خواهند گرفت.
رفتار اقتصادی ما
اصولاً رفتار اقتصادی هر فردی سه نوع است. افراد در شرایط مطلوب اقتصادی، ابتدا به نیازهای مصرفیشان اولویت میدهند.دوم بخشی از منابع مازادشان را صرف پسانداز میکنند یا اینکه ترجیح میدهند آن را سرمایهگذاری کنند.
بههمین روال، وقتی اوضاع اقتصادی خوب نیست، افراد جامعه ابتدا از سطح مصرفشان میکاهند، یعنی صرفهجویی میکنند.دراین مرحله هزینههای مازادشان را کاهش میدهند.در مرحله دوم، به منابع پس اندازشان روی میآورند و از آن مصرف میکنند. هم اینک نیز بخشی از افراد جامعه بهدلیل کاهش درآمد و هزینههای ثابت زیاد به استفاده از منابع پساندازشان روی آوردهاند. درگام سوم، اقدام به فروش داراییهای سرمایهای میکنند.
نکته مهم اینکه در شرایط رکود تورمی، فشار هزینهها بیش از افزایش درآمدهاست.چرا چون که بهدلیل فشار تورم، هزینهها در حال افزایش است و بهدلیل وجود رکود، درآمدها تنزل مییابد. پس قبل از هرگونه دریافت وام(ایجاد بدهی) باید توجه کرد که تراز بودجه فردی و خانوادگی(خانوار) در چه وضعیتی قرار دارد و خواهد گرفت.
نکته دیگری که در همین جا باید درباره مدیریت مالی فردی به آن اشاره کرد، اینکه هزینه خانوار یا به اصطلاح خرج و برج زندگی به بخشهای مختلفی تقسیم میشود که به محض دریافت وام، جز جدیدی به هزینهها تحت عنوان هزینه مالی وارد اقتصاد خانوار میشود.این هزینه بهصورت ماهانه و ثابت باید تا پایان دوره بازپرداخت تأمین شود.پس قبل از دریافت وام، باید محاسبات بازپرداخت آن انجام شود.
بازپرداخت وام
قبل از دریافت هر وام یا استقراضی باید به ویژگیهای شخصی فرد وام گیرنده توجه داشت.
در شرایط عادی که اقتصاد حال مناسبی دارد، افراد دارای درآمدهای پیشبینی شده هستند.خلق درآمد ماهیانه مولود کسب و کار و شغل(تک پیشگی یا چندپیشگی )است، اما وقتی اندازه اقتصاد(تولید ناخالص داخلی)کوچک میشود، محاسبات دریافت درآمدهای ثابت و اتفاقی، دشوار است، چرا که امکان تأخیر و تعویق در دریافت مبالغ مورد نظر وجود دارد. علاوه براین، هزینههای زندگی روند صعودی دارد.پس قبل از دریافت وام باید محاسبات پرداخت آن، به طورجدی و با سیاستهای سختگیرانه صورت گیرد تا یک وقت در بازپرداخت آن، اختلالی ایجاد نشود. شخصیت متقاضی وام، در اینجا اهمیت زیادی دارد، برخی از افراد با پذیرش ریسک یا عدم محاسبه دقیق کاهش درآمدهای آتی، به دریافت وام روی میآورند، اما بعد از دریافت، در ماههای سوم و چهارم همسو با افزایش فشارهزینههای زندگی و هزینه مالی (اقساط) با چالش بازپرداخت رو به رو میشوند.پس این رفتار، نشانه ریسکپذیری نیست، بلکه مؤید عدم محاسبات یا حسابداری ذهنی منظم است.
برعکس، برخی از افراد درآمد ماهیانهشان تثبیت شده است و در هزینه ماههای آتی، آیتم بازپرداخت وام دریافتی را مدنظر قرار میدهند.این گونه رفتار محافظه کارانه، پیش نیاز هرگونه استقراض در زندگی است.چرا که باعث سلامت مالی تراز بودجه خانوار میشود.نباید فراموش شود که به همان اندازه که وام بانکی، یک فرصت با هزینه خاص خود است و به شما اجازه انتخاب خرید بهتری را میدهد، به همان نسبت یک تعهد مالی جدید است.
انگیزه دریافت وام
سؤال اول گزارش به زبانی دیگر اینجا مطرح میشود، آیا دریافت وام در شرایط رکود تورمی مناسب است؟ هر فردی پیش از دریافت وام از بانکها(بازار رسمی) احتمالاً انگیزهای برای دریافت آن دارد.انگیزههای دریافت وام به چند بخش تقسیم میشود.انگیزه مصرفی، انگیزه سرمایهگذاری کوتاه مدت و بلند مدت.
انگیزه مصرفی به آن دسته از تصمیماتی میگویند که احتمالاً گیرنده وام میخواهد بعد از دریافت وام، اقدام به خرید کالایی کند که نیاز دارد.در چنین شرایطی، چنانچه هدف از دریافت وام خرید کالای بیدوام همانند خوراکی یا بادوام همانند لوازم خانگی، بنابراین چنین تصمیمی بشدت پرریسک است چرا که دریافت چنین وامی بازده یا عایدی آتی نداشته و هزینه گیرنده وام را افزایش میدهد. اگر هدف از دریافت وام، خرید کالایی بادوام یا سرمایهگذاری است که پیشبینی میشود در آینده بهدلیل افزایش قیمتها نمیتوان آن را با قیمت کنونی تهیه کرد که دریافت وام،در این شرایط منطقی به نظر میرسد.
10 هدف برای دریافت وام
گاه در برخی از مواقع، افراد برای تهیه هزینههای بیماری اقدام به دریافت وام میکنند که در این موارد برحسب وضعیت نمیتوان توصیه خاصی ارائه کرد، الا استفاده ازخدمات بیمه تکمیلی قبل از مواجهه با چنین شرایطی.
گاه انگیزه برخی از افراد از دریافت وام خرید تجهیزات کسب وکار است.برای چنین افرادی دریافت وام جهت تأمین ابزار کار و تجهیز توصیه میشود، بویژه اینکه بعد از دریافت و خرید تجهیزات سرمایهای میتوانند آن را وارد چرخه فعالیت اقتصادی کنند، اما باید به نکاتی نظیر نوع قرارداد وام، میزان سود تسهیلات و زمانبندی پرداخت اقساط و سایر موارد فنی توجه شود.در اقتصاد به این نوع معادلات میگویند، هزینه مبادله.هزینههای مبادله برای خرید یا فروش یک کالا یا خدمات در بسیاری از مواقع نامشهود و محاسبه نشده و ناشی از عدم اطلاعات کافی فرد، قبل از انجام معامله یا عقد قرارداد است.نبود اشراف و آگاهی از آن(مثلاً فروش یک خانه به چند نفر و خرید آن)هزینه انجام معامله را افزایش میدهد. افزون براینها، گیرنده تسهیلات باید قبل از دریافت وام، به مسأله فعالیت در حوزهای که میخواهد در آن سرمایهگذاری کند، توجه داشته باشد. اینکه آیا حوزه مورد نظر ظرفیت خالی برای سرمایهگذاری دارد یا اینکه اشباع شده است، این سؤال مهمی است که قبل از دریافت وام باید جواب برای آن داشت. مهمتراز آن محاسبات خواب سرمایه است، یعنی بازه زمانی راهاندازی کسب و کار تا مقطع درآمدزایی (دوره بازگشت سرمایه) و مسأله پرداخت اقساط یا داشتن تعیین دوره استراحت برای بازپرداخت وام باید در نظرگرفته شود.
برخی افراد با انگیزه تفاضل دو نرخ سود و کسب بازدهی اقدام به وامگیری از بانکها میکنند.به این صورت:فرض کنید که شما کارمند بخش خصوصی یا دولتی هستید.سازمان متبوع وامی با نرخ 8 درصد در اختیار شما قرار میدهد، بعد شما مجدداً آن را نزد بانک دیگری سپرده میکنید تا سود بالاتری بگیرید.گیرنده وام در اینجا سعی میکند پرداخت اقساط وام اول را با سپردهگذاری مبلغ وام در بانک دیگری با انگیزه دریافت سود سپرده بالاتر، بپردازد.
فارغ از اینکه از بعد کلان، چنین سوداگری در ابعاد کلان به اقتصاد کمک نمیکند، باید ملاحظه کرد که فاصله دو نرخ وام دریافتی و سپرده گذاری، آنقدر زیاد باشد که معادله سودآوری شما را برهم نریزد و مغبون نشوید.
گاه مشاهده میشود، برخی از افراد از بانک وام میگیرند برای اینکه اقساط وام دیگری را بپردازند، چرا که فشار اقساط وام قدیمی(نرخ و مبالغ)، بیش از وام دریافتی جدید است. در اینجا باید به چند نکته توجه کرد، اول اینکه باید دانست چند قسط یا به عبارتی چه مقدار از وام اول باقی مانده است، نکته دوم اینکه اقساط پرداخت شده چه بخش از اصل و فرع وام اول را شامل میشود. آیا پرداختکننده در حال پرداخت جرایم تأخیر پرداخت است یا اصل وام؟در کل این راهبرد برای خلاصی از وام سنگین کمی پیچیده است، چرا که ممکن است با دریافت وام دوم اقساط وام اول باز هم پایان نیابد، آن وقت است که گیرنده وام مجبور است ماهیانه اقساط دو وام را بپردازد، جدای از این، در کل هزینه مالی فرد بیش از وام اول، افزایش خواهد یافت.باید در انتخاب این روش با احتیاط تصمیمگیری کرد.
برخی دیگر ازهمین افراد که وام ارزان قیمت یا با نرخ کم دریافت کردهاند، پول دریافتی را با نرخ بیشتر و همسان با نرخ بازار غیررسمی(بالاتر) به فرد دیگری میدهند که گاه صرف فعالیتهای تولیدی هم نمیشود. در این موارد، حکم شرعی یعنی ربوی بودن و نکوهیده بودن آن را به همراه مخاطرات نکول(عدم بازگشت پول)باید در نظر داشت.
انگیزه برخی از فعالان اقتصادی برای دریافت وام از بانک این است که این پول استقراض شده را به جای هدایت به امور و فعالیتهای مولد(تولید یا خدمات)، درگیر بازار سرمایه(بورس) کنند. بورس یا بازار سهام جایی است که در صورت عدم شناخت از فرصتهای آن(تحلیل سهمها، روندهای قیمتی و...)، امکان کسب سود از آن وجود ندارد. بسیار هستند افرادی که داستان دریافت وام و زیانشان در بورس شنیده شده است، البته عکس آن هم بسیار وجود دارد.همه چیز به راهبرد ورود فرد به بورس، مربوط میشود.سبدهای سرمایهگذاری سهام با بازده منطقی(نه بالا و نه پایین) یا سرمایهگذاری غیرمستقیم با خرید واحدهای سرمایهگذاری به افراد علاقهمند به سرمایهگذاری در این بازار توصیه میشود.ورود موفق و خرید مستقیم سهم فقط با گذراندن دورههای آموزشی امکان دارد آن هم بهصورت ورود گام به گام.
الگوی دیگر وامگیری این گونه است؛برخی از افراد غالباً خانوارها از بانک وام میگیرند و بعد از دریافت، دفترچه اقساط را به یکی دیگر از اقوام، دوستان و آشنایان میدهند تا به آنها کمک شود. اقساط را هم دریافتکننده وجه وام میپردازند.در این مورد، باید کاملاً محتاطانه برخورد کنید، شرایط اقتصادی مطلوب نیست. بی پولی و باپولی هیچ گاه مراعات روابط فامیلی و اعتماد فی مابین شما با دیگران را نمیکند.هیچ گاه رو دربایستی نکنید.این شیوه خرج وام خیلی ریسک دارد.
برخی افراد وام میگیرند، با انگیزه خرید داراییهای سرمایهای نظیر خانه، مغازه، فروشگاه که از بازده سرمایهگذاری آن بهرهمند شوند.دریافت وام به این گونه افراد با توجه به نرخ سود و استطاعت پرداختشان توصیه میشود، چرا که در شرایط تورمی، رشد قیمت داراییها میتواند شتابان باشد. این انتخاب با درنظرگرفتن جمع ملاحظات درست است.به این شیوه خرید در مدیریت مالی میگویند، خرید اهرمی.یعنی از اهرم وام برای به دست آوردن یک دارایی دیگر استفاده میکنید.
فردی که یک خانه کوچک را باهدف سرمایهگذاری برای آینده فرزندش با توجه به دریافت وام و رهن کامل آن تا زمان موعد یعنی در اختیار قرار دادن واحد به فرزندانش خریداری میکند، از اهرم تأمین مالی وام و ودیعه کامل؛ استفاده میکند.در این روش «ارزش زمانی پول» اهمیت زیادی دارد. وام گیرنده پیشبینی میکند که شاید در آینده نتواند آن چیزی را که امروز میخواهد خریداری کند، بخرد.یعنی یک میلیون امروز برای شما به اندازه 10 میلیون تومان فردا روز میارزد.به بیان ساده تر، شما امروز، تورم فردا با قیمت ارزانتر میخرید.
برخی از افراد هم قبل از دریافت وام به نوع تسهیلات بانک مینگرند، برخی از بانکها به نوعی پرداخت وام در قبال سپردهگذاری روی آوردهاند، به این صورت که متقاضی وام، مدت یک تا چهار ماه (در کوتاه مدت) در بانک سپردهگذاری میکند، در نهایت، به نسبت دوره سپردهگذاری اش از 50 تا 85 درصد مبلغ سپردهگذاری اولیه، وام میگیرد.هر چه مدت یا دوره سپردهگذاری اش بیشتر باشد، سود تسهیلات کمتری برای وام دریافتی میپردازد، به طور مثال، برای یک دوره سپردهگذاری یک ماه نرخ سود پرداختی برای تسهیلات معادل 18 درصد تعیین میشود یا برای یک دوره سپردهگذاری چهارماهه نرخ سود 15 درصد تعیین میشود.از طرفی، زمان یا دوره بازپرداخت وامهایی که زمان سپردهگذاری اولیه آن بیشتر بوده هم بیشتر است.مثلا 6 ماه(شش قسط) برای یک دوره سپردهگذاری یک ماهه و 12 ماه(12 قسط) برای دوره بازپرداخت برای سپردهگذاری چهار ماهه تعیین میشود.
در مجموع نرخ سود این گونه وام پایینتر از نرخ سود متعارف است، برخی از بانکها تا 16 درصد سود سالانه دریافت میکنند.حال این سؤال وجود دارد که نرخ سود این نوع تسهیلات پایین تراست. دلیل آن استفاده از منابع فرد در مدت سپردهگذاری متقاضی وام بدون پرداخت سود است.ضمن اینکه معادل 50 تا 85 درصد نسبت وام تحت عنوان سپرده(یا وثیقه) نزد بانک بلوکه میشود.در واقع، بانک هم به منابع سپردهگذاری شده سود نمیدهد و هم نسبت به وام پرداختی سود میگیرد.توجیه بانک این است، اگر نرخ سود تسهیلات پایین است بهخاطر همان بلوکه شدن پول متقاضی است. اکثر گیرندگان مزیت چنین وامهایی را داشتن معادل 85 درصد وام دریافتی در پایان بازپرداخت تسهیلات درنظر میگیرند.برخی تصور میکنند که در شرایط تورمی به این روش یعنی ایجاد بدهی میتوانند ارزش پولشان را حفظ کنند.بدین ترتیب که با وام دریافتی اقدام به خرید کالا و دارایی مورد نظرشان میکنند.
یکی دیگر از وامهای ترغیبکننده که باعث میشود افراد برای خرید کالا به بانکها یا شرکتهای لیزینگ مراجعه کنند، وامهای خرید کالا (مرابحه) است. در این نوع تسهیلات نرخ سود، مبلغ وام و دوره بازپرداخت اهمیت زیادی دارد.به طور معمول افراد برای خرید خودروهای سبک و سنگین از این نوع وامها استفاده میکنند. تصور کنید که مبلغ وام 100 میلیون تومان است و نرخ سود آن حدود 20 درصد. نحوه محاسبه این نوع وامهای به گونهای است که گیرنده وام ابتدا مبلغ دریافتی وام را پرداخت میکند و بعد از دو یا سه سال تازه نوبت به فرع وام میشود.بنابراین قبل از دریافت وام باید به شیوه محاسبات آن به نحوه قدیم و جدید توجه داشت.
اما چرا بانکها وام نمیدهند
تصور کنید، همین حالا شما متقاضی دریافت وام هستید، حال چرا بانکها وام نمیدهند؟یا مگر نه آنکه بانکها بهعنوان مؤسسات مالی واسطه وجوه میان سپردهگذاران و گیرندگان تسهیلات وظیفه دارند، به متقاضیان وام دهند، چرا این کار نمیکنند. چطور در خارج از کشور شما به هر بانکی مراجعه کنید، میتوانید وام بگیرید، پس در اینجا چرا برای دریافت وام ضوابط سخت و تقدم رابطه بر ضابطه حاکم است.
پاسخ به این سؤال جوابهای متعددی دارد، فارغ از سیاستهای اعتباری هیأت مدیره بانکها که در هر بانک نسبت به بانک دیگر تفاوت دارد. ابتدا باید دانست با زبان بسیار ساده ترازنامه بانکها دو بخش دارد، سمت راست: داراییها که تسهیلات در این بخش قرار میگیرد و سمت چپ: بدهیها که سپردهها در این بخش قرار میگیرد. هماکنون بخش قابل توجهی از دارایی بانکها قابلیت نقد شوندگی ندارد. مبلغ یا این بخش داراییها درترازنامه هر بانکی متفاوت است.این اتفاق درترازنامه بانکها بهدلیل بروز سیاستهای نادرست، فساد در اعطای تسهیلات بانکی یا عدم بازپرداخت وامهای دریافت شده بهعنوان منابع جایگزین وجود دارد. پس به این ترتیب قدرت وام دهی بانکها تضعیف شده است. به این داراییهای منجمد شده در ترازنامه بانکها میگویند داراییهای سمی.
بخش قابل توجهی از مبالغ و وام پرداخت شده به مردم(خواص یا عموم مردم) هنوز به بانکها برگشت داده نشده است.این تسهیلات مشخص نیست که بازمیگردد یا باز نمیگردد. بانکها بهدنبال وصول آن هستند.(تسهیلات غیر جاری، مشکوک وصول و لاوصول) همان طوری که عنوان شد، دو عامل نبود تقید بانکها به مسیر صحیح پرداخت تسهیلات و شرایط رکود و تورمی و بد حسابی گیرندگان وام، دلیل اصلی عدم برگشت اصل و فرع(سود) وامهای پرداخت شده، محسوب میشود.
اما نکته مهمتر، اینکه در شرایط تورم حدود 40 درصدی، هزینه تأمین و تجهیز پول برای بانکها بیش از میزان 15 درصدی است که اکنون برای پرداخت سود به سپردهها تعیین شده است. بانکها با عدم پرداخت وام، این علامت(سیگنال) را ارسال میکنند که هنگامی که نرخ تورم 40 درصد است وانتظارات تورمی تحریک شده است، وام با نرخ سود20 درصد یا بیشتر پرداخت نمیکنند، چون که این نرخ زیر نرخ تورم سالانه است و منفعتی برای آنها ندارد. آنها می توانند منابعشان در سایر بازارهای سرمایه گذاری کنند. حال این سؤال مطرح میشود، چطور همین بانکها، هنگامی که نرخ تورم 40 درصد است، به مردم 15 تا 20 درصد بهصورت روزشمار سود میدهند، اینجا باید اشاره کرد که بانکها حدود 100 درصد سود منفی به سپردهگذاران میپردازند و برنده در این بازی، بانکها هستند.
مناظره
بانک مرکزی کجاست
«چرا بانک مرکزی نرخ سود بانکی را بالا نمیبرد؟»یا اینکه وزارت اقتصاد روی پرداخت سود 15 تا 20 درصدی یا کمی بالاتر از سوی بانکها تأکید میکند. این سؤال هنگامی مطرح میشود که نرخ سود سپرده بانکی منفی است. وقتی از نرخ سود بانکی صحبت میشود، منظورنرخ سود سپرده و تسهیلات است.
تردیدی نیست که اگر بانک مرکزی نرخ سود بانکی را بالا ببرد، بانکها به منظور کسب سود از واسطه گری وجوه، تمایل بیشتری به پرداخت وام به مردم دارند.پس چرا بانک مرکزی دست به چنین کاری نمیزند.چنین کاری چه تبعاتی دارد؟
برای پاسخ به این سؤال باید به دعوا یا مناظره نظری میان اقتصاددان اشاره شود که از بعد از جنگ تحمیلی بویژه از ابتدای دهه 70 شمسی جاری بوده است.
برخی از اقتصاددانان براین باورند که دستکاری(افزایش)نرخ سود بانکی تأثیر مستقیمی روی قیمت تمام شده کالا و خدمات دارد و قیمتها را بالا میبرد.استدلال گروه اول این است، اولاً هنگامی که بانک مرکزی نرخ سود بانکی را افزایش میدهد، نرخ جدید پیامی برای تمام بخشهای کسب و کار است که باید حاشیه سودتان را افزایش دهید، دوم اینکه درصورت افزایش نرخ سود بانکی، هزینه تأمین پول(سرمایه)برای تمامی واحدهای تولیدی وخدماتی گیرنده وام افزایش مییابد و درنهایت، قیمت کالا وخدمات افزایش مییابد.این گونه نرخ تورم هم بالا میرود. جدای از این،افزایش نرخ بهره بانکی هزینه عمومی دولت و بنگاهها را برای ایجاد اشتغال افزایش می دهد. همیشه هم دولتها در ایران ازاین استدلال پیروی کردهاند.دولتمردان میگویند اگر نرخ سود بانکی افزایش یابد، هزینه تولید هم افزایش پیدا میکند. در نتیجه نرخ تورم هم افزایش مییابد، از طرفی، افزایش تورم چه برای مصرفکننده وچه برای تولیدکننده مطلوب نیست و نرخ رشد اقتصادی را کاهش میدهد و کاهش نرخ رشد اقتصادی باعث افزایش نرخ بیکاری میشود.بنابراین افزایش نرخ سود تسهیلات بانکی بهصورت یک زنجیره میتواند روی سایر بخشهای اقتصادی اثر بگذارد.
شاید یکی از دلایل اساسی درخصوص اینکه دولت سالهاست بانک مرکزی و بانکهای تجاری را به اعطای تسهیلات(وام) تکلیفی و همچنین سیاست پرداخت اعتبارات بانکی بهصورت ترجیحی(پایینتر از نرخ سود اسمی بانکی و قیمت تمام شده پول)وادار میکرد، همین است.
اما در مقابل، گروه دیگری قرار دارند.آنها براین باورند که اگر دولت نگران است که با افزایش نرخ سود بانکی(سپرده و تسهیلات)، نرخ تورم افزایش مییابد، راهکار آن کاهش(سرکوب)نرخ سود بانکی نیست.اتفاقاً افزایش نرخ سود بانکی، باعث کاهش نرخ تورم میشود.این گروه منشأ وماهیت تورم را عرضه پول (خاستگاه پولی) میدانند. میگویند وقتی پول در جامعه زیاد عرضه میشود، تورم هم افزایش مییابد. بنابراین هنگامی که نرخ سود بانکی افزایش مییابد، تمایل به سپردهگذاری در مردم افزایش مییابد، در این حالت، ذخایر(سپرده گذاری)در بانکها هم افزایش پیدا میکند، درنهایت، پول در گردش نزد بانکها قرار میگیرد و از آنجایی که تورم در اقتصاد، یک پدیده پولی است، یعنی نرخ بالای تورم ناشی از عرضه زیاد پول(مردم به آن میگویند پول سرگردان) است.پس افزایش نرخ سود(بهره) حجم پول در گردش را کاهش میدهد.پس اگر دولت نگران رشد نرخ تورم است، باید با آزادسازی نرخ سود بانکی، اقدامات لازم را برای کنترل نرخ تورم و افزایش دسترسی مردم به منابع بانکی انجام دهد. پس تجویز این گروه از اقتصاددانان برای افزایش میزان وام دهی بانکها به مردم، آزادسازی نرخ سود بانکی(نرخ سود سپرده و نرخ سود تسهیلات) است.این گروه براین باور است، اگر بانک مرکزی بانکها را مجبور به تثبیت نرخ سود بانکی نکند، در نهایت، سازوکار عرضه و تقاضا(نیروهای بازار)و رقابت بانکها برای حضور مؤثر بازار پول، فضا را برای افزایش وام دهی وتعیین نرخ مطلوب سود بانکی فراهم میکند.درنهایت، روند کاهشی نرخ سود بانکی در صورت نبود مشتری آغاز خواهد شد.این گروه میگویند، اگر نرخها بالا باشد، درصورت نبود تقاضا در دوران آزادسازی نرخ سود بانکی کاهش خواهد یافت.
دولتها در ایران غالباً طرفدار این نگاه(نئوکلاسیکهای اقتصادی) نیستند و آنها را به رویکرد یا نگاه تک بعدی متهم کردهاند و میگویند این رویکرد منجربه افزایش نرخ تورم و کاهش بیکاری میشود.در مقابل، گروه دوم، براین باور است که عدم توجه به سازوکار بازار و تداوم سیاستهای تخصیصی(متمرکز) باعث کاهش دسترسی عمومی به منابع، ایجاد فضای رانتی و فساد شده و در بلند مدت هم زمینه کاهش بیکاری و خروج از رکود را فراهم نمیکند.
10 هدف برای دریافت وام
1 تأمین هزینه های بیماری: گاه در برخی از مواقع، افراد برای تهیه هزینههای بیماری اقدام به دریافت وام میکنند که در این موارد برحسب وضعیت نمیتوان توصیه خاصی ارائه کرد.
2 خرید تجهیزات کسب وکار: هزینههای مبادله برای خرید یا فروش یک کالا یا خدمات در بسیاری از مواقع نامشهود و محاسبه نشده و ناشی از عدم اطلاعات کافی فرد، قبل از انجام معامله یا قرارداد است
3 تفاضل دو نرخ سود و کسب بازدهی: باید ملاحظه کرد که فاصله دو نرخ وام دریافتی و سپرده گذاری، آنقدر زیاد باشد که حسابداری ذهنی شما را برهم نریزد و مغبون نشوید
4 پرداخت اقساط وام های قبلی: ممکن است با دریافت وام دوم اقساط وام اول باز هم پایان نیابد، آن وقت است که گیرنده وام مجبور است ماهیانه اقساط دو وام را بپردازد،
5 اقدامات ربوی: برخی از افراد که وام ارزان قیمت یا با نرخ کم دریافت کردهاند، پول دریافتی را با نرخ بیشتر و همسان با نرخ بازار غیررسمی(بالاتر) به فرد دیگری میدهند که گاه صرف فعالیتهای تولیدی هم نمیشود
6 حضور در بازار سرمایه: بورس یا بازار سهام جایی است که در صورت عدم شناخت از فرصتهای آن(تحلیل سهمها، روندهای قیمتی و...)، امکان کسب سود از آن وجود ندارد.
7 کمک به اقوام و دوستان: برخی از افراد غالباً خانوارها از بانک وام میگیرند و بعد از دریافت، دفترچه اقساط را به یکی دیگر از اقوام، دوستان و آشنایان میدهند تا به آنها کمک شود
8 خرید دارایی های سرمایه ای: دریافت وام به این گونه افراد با توجه به نرخ سود و استطاعت پرداختشان توصیه میشود، چرا که در شرایط تورمی و رشد قیمت داراییها میتواند شتابان باشد
9 حفظ ارزش پول: متقاضی وام، مدت یک تا چهار ماه در بانک سپردهگذاری میکند و به نسبت دوره سپردهگذاری اش از 50 تا 85 درصد مبلغ سپردهگذاری اولیه، وام میگیرد
10 وام های خرید کالا: در این نوع تسهیلات نرخ سود، مبلغ وام و دوره بازپرداخت اهمیت زیادی دارد.به طور معمول افراد برای خرید خودروهای سبک و سنگین از این نوع وامها استفاده میکنند
بررسی شرایط استقلال و پرسپولیس در آستانه دربی 92 در گفت وگو با پیوس و طباطبایی
سورپرایزهای یحیی و فرهاد
محمد محمدی سدهی / دربی پایتخت در پیش است و لیگ برتر نوزدهم اوج هیجان را تجربه خواهد کرد. شرایط خوب استقلال و پرسپولیس باعث شده هر دو تیم شانس مناسبی برای پیروزی در دربی 92 داشته باشند. در آستانه این دیدار حساس و پرهیاهو، خبرنگار «ایران» درخصوص شرایط فنی، نقاط ضعف و قوت، تحلیل ترکیب و آنچه ممکن است در اندیشههای یحیی گل محمدی و فرهاد مجیدی باشد با هادی طباطبایی (دروازهبان استقلال در دهههای 70 و 80) و فرشاد پیوس (مهاجم پرسپولیس در دهههای 60 و 70) صحبت کرد و این دو پیشکسوت نظرات خود را بیان کردند.
هــــادی طباطبایـــــی صحبـــــتهایـــــــــــش درخصــــوص دربــــی پیش رو را این گونه آغـاز کــرد: «دربــی 92 برای استقلال بازی حساسی خواهد بود چرا که با کسب 3 امتیاز میتواند مجدداً به جمع مدعیان قهرمانی بازگردد و شانس خود را برای قهرمانی بالا ببرد. از طرفی پیروزی در دربی انگیزه بازیکنان را برای قهرمانی به اوج میرساند. در ضمن هواداران استقلال در ماههای گذشته به دلیل مشکلاتی که مدیران باشگاه به وجود آوردند، اذیت شدند و با پیروزی تیمشان در دربی اتفاقات تلخ گذشته را فراموش خواهند کرد. بنابراین شکست رقیب دیرینه می تواند سورپرایز مجیدی برای هواداران باشد.» فرشاد پیوس هم در شروع صحبتهایش، اشارهای به وضعیت مناسب پرسپولیس داشت: «شرایط پرسپولیس برای دربی پیش رو از نظر فنی و روحی- روانی فوقالعاده است. بازیکنان پرسپولیس با اشتیاق بازی میکنند و دوندگیشان نسبت به بازیهای پیشین بیشتر شده است. بازیکنان، یحیی گلمحمدی را دوست دارند و خیلی زود او را پذیرفتهاند. ارتباط خوبی بین مربی ایرانی با بازیکنان وجود دارد و این ارتباط خوب باعث میشود تیم به اهداف موردنظر دست یابد.»
دروازهبان سابق تیمهای ملی و استقلال در ادامه به انسجام خوب تیمی استقلال در زمان حضور آندرهآ استراماچونی اشاره کرد: «این امیدواری وجود دارد که استقلال بتواند این انسجام را تا پایان فصل در لیگ و البته در آسیا حفظ کند. رفتن استراماچونی تأثیری بر کیفیت استقلال نداشت و فرهاد مجیدی تصمیم هوشمندانه گرفت و سیستم استراماچونی را اجرا کرد. درخصوص قیاس استقلال و پرسپولیس تنها این را میگویم که وضعیت استقلال از لحاظ کیفی بهتر از پرسپولیس است.» هادی طباطبایی به سؤالی مبنی بر اینکه نقاط ضعف و قوت استقلال چیست؟ چنین پاسخ داد: «چون در آستانه بازی قرار داریم، بهتر است درخصوص نقاط منفی و مثبت صحبت نکنم. آنچه قابل اشاره است اینکه برنامهریزی نامناسب باعث شده بازیکنان استقلال فشار زیادی تحمل کنند. زمان اندک برای ریکاوری بازیکنان باعث مصدومیت شیخ دیاباته شد. دیاباته بازیکن فیکس استقلال است و عدم حضور او در دیدار با پرسپولیس به چشم خواهد آمد. غیبت دیاباته از نظر روحی- روانی هم تأثیری منفی روی بازیکنان خواهد داشت. استقلال زمین تمرین نداشت و پروازهای نامنظمی را سپری کرد و تا حدودی خسته است.»
پیوس برخلاف طباطبایی درخصوص نقاط ضعف و قوت پرسپولیس نظری داد: «ساختار دفاعی پرسپولیس کمی شکننده است و باید مربیان بیشتر روی این موضوع کار کنند. یکی از فاکتورهای مهم برای رسیدن به پیروزی فاصله کم خطوط دفاعی، هافبک و حمله است. خوشبختانه این فاصله نسبت به بازیهای پیشین کمتر شده است. یکی از نقاط قوت پرسپولیس حضور هافبکهای کناری قدرتمند است. آنها میتوانند با رفت و آمدهای زیاد و گرفتن خطا از تیم حریف، شرایط را برای پیروزی مهیا کنند. استقلال با سیستم 2-5-3 بازی میکند و این سیستم به گونهای است که فضای خوبی پشت دفاع استقلال برای هافبکهای کناری پرسپولیس به وجود میآید و بازیکنان میتوانند از این فضا به بهترین نحو استفاده کنند.»
پیشکسوت استقلال درباره خط حمله آبیها گفت: «در خط حمله استقلال به جز دیاباته، بازیکنان خوب دیگری هم حضور دارند که ارسلان مطهری جزو آنهاست. این بازیکن، کیفیت و آمادگی خود را در 2 بازی پیشین استقلال در لیگ قهرمانان آسیا و لیگ برتر نشان داد. گرچه غیبت بازیکنی همچون شیخ دیاباته به سود تیم حریف خواهد بود اما بالانس خوبی در تمامی خطوط استقلال وجود دارد و همین موضوع باعث شده تیم رفته رفته شکل بگیرد و به شرایط ایدهآل برسد.» پیشکسوت پرسپولیس هم خط حمله سرخهای پایتخت را زهردار میداند: «حضور مهاجمان خوب و دونده باعث شده پرسپولیس در فاز هجومی عملکرد خوبی داشته باشد. بازگشت علیپور به روزهای اوجش هم نکته مهمی است. استوکس میتواند سورپرایز یحیی برای دربی باشد، او در تراکتور بازیهای خوبی به نمایش گذاشت و با توجه به کیفیت بالایی که دارد، قطعاً میتواند به خط حمله پرسپولیس کمک کند. استوکس میتواند برگ برنده پرسپولیس در دربی 92 باشد.»
دروازهبان سابق تیم ملی و استقلال درخصوص بهترین ترکیب استقلال برای دربی پیش رو بیان داشت: «این مربی است که میتواند بهترین ترکیب را برای تیمش انتخاب کند. مربی با تیم زندگی میکند و از شرایط روحی - روانی بازیکنانش آگاهی کامل دارد. استقلال ترکیب مطلوب خود را شناخته و کسب نتایج مطلوب در لیگ برتر و لیگ قهرمانان آسیا موید این موضوع است. همین شناخت نقطه مثبت استقلال است.» پیشکسوت پرسپولیس با ذکر نام، ترکیب ایدهآل سرخها را معرفی کرد: «با غیبت شجاع خلیلزاده، پرسپولیس در خط دفاع از محمدحسین کنعانی زادگان استفاده خواهد کرد و در کنار او سیدجلال حسینی، مهدی شیری و محمد انصاری بازی خواهند کرد. در خط هافبک هم کمال کامیابینیا، احمد نوراللهی، مهدی ترابی و وحید امیری هستند که ترابی در سمت چپ و امیری در سمت راست مأموریت ویژهای در دربی 92 خواهند داشت. البته محمد نادری، هافبک چپ پرسپولیس هم میتواند برگ برنده تیم باشد. در خط حمله هم علی علیپور و کریستین اوساگونا بازی خواهند کرد.» طباطبایی معتقد است دروازه استقلال با حضور سیدحسین حسینی مشکلی ندارد: «حسینی تا به اینجا خیلی خوب کار کرده و نشان داده دروازهبان قابلی است اما مهمترین موضوع در دروازه استقلال غیبت یک دروازهبان در سطح حسینی است. استقلال در صورت مصدومیت یا محرومیت حسینی دستش خالی خواهد بود.» پیوس راه گلزنی را هم به مهاجمان پرسپولیس یادآوری کرد: «ارسال از جناحین راه پیروزی پرسپولیس در دربی است و مهاجمان باید با تمرکز بالا بهترین منطقه را برای رسیدن به توپ انتخاب کنند و در آنجا بایستند تا توپ ارسالی به آنها برسد. پرسپولیس شانس بالایی برای پیروزی در این دیدار دارد و امیدوارم که از این شانس بخوبی استفاده شود.»
سخنگوی قوه قضائیه از پروندههای قائم مقام قالیباف، روحالله زم، جاسوسان امریکا و سقوط هواپیمای اوکراینی گزارش داد
پروندههای حساس در نوبت رسیدگی
گروه سیاسی/ نوزدهمین نشست خبری سخنگوی قوه قضائیه با خبرهای مهمی از پروندههای روز کشور همراه بود؛ از پرونده اتهامات قائم مقام شهردار پیشین تهران گرفته تا شخص محمدباقر قالیباف که هم اکنون یکی از کاندیداهای انتخابات مجلس است. بازداشت 5 نفر در رابطه با پرونده روحالله زم مدیر کانال تلگرامی آمدنیوز و ادامه رسیدگی به پرونده هواپیمای اوکراینی، از دیگر موضوعات جلسه دیروز غلامحسین اسماعیلی بود.
به گزارش « ایران»، در ابتدای این نشست، اسماعیلی در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران در مورد صدور رأی در پرونده فردی که به جعبه سیاه پرونده زنجانی معروف بود، گفت: آقای علیرضا زیباحالت منفرد که برخی از رسانهها به عنوان جعبه سیاه پرونده بابک از او یاد کردند، با تأخیر دستگیر شد و بعد از دستگیری تحقیقات و روند محاکمه انجام شد. حکم او در دیوان عالی تأیید شده است. او به جرم مشارکت عمده و کلان در نظام اقتصادی و مشارکت در کلاهبرداری شبکهای از شرکت نفتی اچ کی به مبلغ یک و دو دهم میلیارد یورو، ۲۵ سال حبس و استرداد کلیه اموال منقول و غیرمنقول و وجوه حاصل از کلاهبرداری و رد آن در حق شرکت ملی نفت جمهوری اسلامی ایران و شرکت اچ کی و به جزای نقدی معادل مال کلاهبرداری شده، محکوم شده و این حکم قطعیت یافته و در حال اجراست.
سخنگوی قوه قضائیه در واکنش به سؤال یکی از خبرنگاران در مورد عدم لغو پرواز هواپیما از چین به مقصد ایران به دلیل فراگیر شدن ویرس کرونا در این کشور گفت: تا جایی که ما خبر داریم، پروازها لغو شده است. قرار است یک پرواز برای بازگشت دانشجوها انجام شود. خواست وزارت بهداشت عملیاتی شده و تدابیر لازم برای انتقال دانشجویان ایرانی انجام شده است و ما به عنوان دستگاه قضایی پیگیر عملیاتی شدن این موضوع هستیم.
اسماعیلی در ارتباط با آخرین وضعیت عیسی شریفی قائم مقام محمدباقر قالیباف در دوره حضورش در شهرداری تهران و خبرهایی که در چند روز گذشته درخصوص آزادی او با قرار وثیقه مطرح شد، گفت: خبر مربوط به آزادی ایشان دروغ است. کیفرخواست این پرونده صادر شده و رسیدگی به این پرونده در دادگاه شروع شده و جلسات به شکل مستمر در سازمان قضایی نیروهای مسلح در حال برگزاری است و در نهایت با صدور رأی و نتیجه دادگاه اطلاعرسانی خواهد شد. او همچنین در مواجهه با سؤالی درخصوص اتهامات محمدباقر قالیباف با توجه به تأیید صلاحیت شدنش در انتخابات مجلس گفت: نسبت به موضوعات شهرداری تهران در دوره گذشته، آن پروندهای که آن هم به لحاظ انتساب به مجموعه شهرداری بود، تشکیل شد و فعالیتهایش بیشتر به نیروهای مسلح باز میگشت که شامل پرونده قائم مقام وقت شهردار است. در این پرونده فردی که از او نام برده شد و جزو کاندیداهای مجلس است، جزو متهمان نیست و کیفرخواستی صادر نشده و اتهامی به او نسبت داده نشده است.
بخشنامه رئیسی شامل هر صوت و تصویری نمی شود
بخشنامه اخیر رئیس قوه قضائیه مبنی بر اینکه هر صوت و تصویر فراگیر نیازمند مجوز از صدا و سیما است، از دیگر سؤالات خبرنگاران بود که اسماعیلی در پاسخ به آن گفت: بخشنامه اخیر رئیس قوه قضائیه موضوع جدیدی نبود. این بخشنامه مربوط به یکی از اصول قانون اساسی است. این بخشنامه داخلی بود، مسئولیت صوت و تصویر برعهده صدا و سیما است و قطعاً صدا و سیما باید مصادیق صوت و تصویر فراگیر را بیان کند. هر فعالیت بارگذاری عکس، فیلم و صدا در فضای مجازی مشمول این بخشنامه نیست. ما پیامرسانهایی داریم که حوزه فعالیت آنها در حوزه صوت و تصویر است اما این بخشنامه شامل آنها نمیشود.
سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به سؤال دیگری در ارتباط با سرنوشت دستگیری جاسوسان امریکایی گفت: یکی از جواسیسی که دستگیر شد، امیر رحیمپور بود. او جاسوس سازمان سیا بود و ضمن ارتباط با این سازمان، دستمزد کلانی هم از آنها دریافت کرده بود و تلاش میکرد اطلاعات هستهای ایران را در اختیار امریکا قرار دهد، در نهایت این شخص به اعدام محکوم شد. دیوان عالی کشور نیز حکم اعدام او را تأیید کرد و بزودی سزای اعمال خود را خواهد دید. در همین روزها نیز دو نفر از جاسوسهای سازمان سیا که در قالب خیریه فعالیت میکردند به جرم جاسوسی به ۱۰ سال حبس و به جرم اقدام علیه امنیت ملی به ۵ سال حبس محکوم شدند که چون رأی آنها قطعی نشده است، اسامی آنها اعلام نمیشود. سخنگوی قوه قضائیه در ارتباط با ملیت آنها گفت: این جاسوسها ایرانی هستند.
در پرونده زم، 5 نفر بازداشت هستند
اسماعیلی درباره پرونده روحالله زم مدیر کانال تلگرامی آمدنیوز و اینکه چه تعداد افراد به عنوان متهم و مطلع در پرونده مطرح هستند و قضاوت آن به کدام قضات سپرده شده است، گفت: خبر صدور کیفرخواست در ارتباط با این فرد درست است و پرونده به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب ارجاع شده است. او همچنین گفت که برای دادگاه رسیدگی به این پرونده تعیین وقت نشده است. اسماعیلی تأکید کرد: در این پرونده غیر از خود متهم اصلی، ۵ نفر بازداشتند و در مورد آنها کیفرخواست صادر نشده و شاید چند روز دیگر نسبت به این افراد هم کیفرخواست صادر و ملحق به پرونده اصلی شود.
سخنگوی قوه قضائیه در ارتباط با جزئیات اتهام پروانه سلحشوری و اینکه آیا احضار نمایندگان مجلس به دادسرا خلاف قانون اساسی نیست، گفت: در مورد این که نمایندگان مصونیت دارند یا نه، قانون اساسی مصونیت آنها را در ارتباط با وظایف نمایندگی، رأی و نطق آنها در مجلس در نظر گرفته است. به عنوان مثال اگر یک نماینده مجلس در بیرون به گوش یکی دیگر بزند آیا این کار جزو وظایف نمایندگی یا آیا افترا زدن به دیگران از وظایف نمایندگی تلقی میشود؟ من نمیخواهم بگویم ایشان این کار را کرده است و در حال حاضر نیز نمیتوانم اتهامات ایشان را بگویم چون هنوز اثبات نشده است. ما وقتی کسی را احضار میکنیم، این احضار بر مبنای گزارشها، شکایات و تشخیص مقام قضایی است که این موضوعات جنبه اتهامی دارد و باید رسیدگی شود. همچنین در مورد مصادیق وظایف نمایندگی هم با هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان مکاتبه میکنیم که آیا این ادعاها را جزو وظایف نمایندگی میدانید یا خیر. تعجب من از سیاسیونی است که وقتی کسی از خودشان تحت تعقیب قانونی قرار میگیرند، از مصونیت صحبت میکند برنامه ما در دستگاه قضا این است که در چارچوب قانون عمل کنیم. اتهامات ایشان (پروانه سلحشوری) در دست بررسی است و هنوز به نتیجه نرسیده و از بیان موارد اتهامی معذوریم.
اسماعیلی در پاسخ به سؤال خبرنگار «ایران»، درباره جزئیات جدیدی در پرونده هواپیمای اوکراینی گفت: این پرونده ابعاد مختلفی اعم از فنی و بینالمللی و اقتصادی و قضایی دارد. بعد قضایی رسیدگی آن با ما است. پرونده تشکیل شده و تا الان اقدامات متعددی انجام شده است و از ۹ گروه کارشناسی برای بررسی زوایا استفاده میکنیم که در بعد قضایی پرونده اثرگذار است. قطعاً ابعاد دیگر پرونده که هرکدام متولیان خاص خودش را دارد باید بررسی شود. همه ابعاد پرونده در حال بررسی است و علاوه بر تیم کارشناسی از اشخاص متعددی تحقیقات قضایی شده و از برخی به عنوان مطلع و متهم تحقیق شد که در مورد برخی از متهمین قرار تأمین صادر شده و برخی از قرار تأمین نیز منجر به بازداشت شده است.
استعلامات را بدون هیچ ملاحظهای به شورای نگهبان دادیم
سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به سؤالی درباره تأیید صلاحیت حمید رسایی و علیرضا زاکانی در انتخابات و اینکه شایعه شده قوه قضائیه پرونده آنها را به شورای نگهبان ارجاع نداده است؟ گفت: ما به عنوان نهادهایی که در مراجع چهارگانه استعلامات بودیم، تمامی استعلامات را بدون ملاحظهای بررسی کردیم و در پاسخ به استعلامات نسبت به هیچ فرد و جریانی ملاحظهای نداشتیم و عین آنچه در پرونده قضایی مطرح بوده را به مراجع رسیدگی کننده صلاحیت منعکس کردیم و تشخیص با آنها یعنی هیأتهای اجرایی و نظارت است. وی درباره اینکه رد صلاحیت نمایندگان مجلس به دلیل مسائل مالی و اخلاقی و اینکه آیا قوه قضائیه برای برخورد با این افراد برنامهای دارد یا خیر، گفت: موضوع صلاحیت با موضوع اعمال مجرمانه، رابطه عموم و خصوص مطلق دارد. به عنوان مثال برخی موارد موجب نفی صلاحیت میشود اما وصف مجرمانه ندارد و همه موارد نفی صلاحیت، الزاماً به معنای داشتن وصف مجرمانه نیست. مثلاً ممکن است نمایندهای از یک طرح عمرانی باخبر باشد و بستگان خود را مطلع کند تا در آن منطقه زمین و ملک بخرند. این کار وصف مجرمانه ندارد اما ممکن است از منظر بررسیکنندگان، موجب نفی صلاحیت شود زیرا نماینده مجلس باید حامی منافع مردم باشد نه منافع خود و خانوادهاش اما اگر از ما بپرسید میگوییم که این موضوع در قانون جرمانگاری نشده است لذا هر نفی صلاحیتی الزاماً عمل مجرمانه نیست.
به گزارش « ایران»، در ابتدای این نشست، اسماعیلی در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران در مورد صدور رأی در پرونده فردی که به جعبه سیاه پرونده زنجانی معروف بود، گفت: آقای علیرضا زیباحالت منفرد که برخی از رسانهها به عنوان جعبه سیاه پرونده بابک از او یاد کردند، با تأخیر دستگیر شد و بعد از دستگیری تحقیقات و روند محاکمه انجام شد. حکم او در دیوان عالی تأیید شده است. او به جرم مشارکت عمده و کلان در نظام اقتصادی و مشارکت در کلاهبرداری شبکهای از شرکت نفتی اچ کی به مبلغ یک و دو دهم میلیارد یورو، ۲۵ سال حبس و استرداد کلیه اموال منقول و غیرمنقول و وجوه حاصل از کلاهبرداری و رد آن در حق شرکت ملی نفت جمهوری اسلامی ایران و شرکت اچ کی و به جزای نقدی معادل مال کلاهبرداری شده، محکوم شده و این حکم قطعیت یافته و در حال اجراست.
سخنگوی قوه قضائیه در واکنش به سؤال یکی از خبرنگاران در مورد عدم لغو پرواز هواپیما از چین به مقصد ایران به دلیل فراگیر شدن ویرس کرونا در این کشور گفت: تا جایی که ما خبر داریم، پروازها لغو شده است. قرار است یک پرواز برای بازگشت دانشجوها انجام شود. خواست وزارت بهداشت عملیاتی شده و تدابیر لازم برای انتقال دانشجویان ایرانی انجام شده است و ما به عنوان دستگاه قضایی پیگیر عملیاتی شدن این موضوع هستیم.
اسماعیلی در ارتباط با آخرین وضعیت عیسی شریفی قائم مقام محمدباقر قالیباف در دوره حضورش در شهرداری تهران و خبرهایی که در چند روز گذشته درخصوص آزادی او با قرار وثیقه مطرح شد، گفت: خبر مربوط به آزادی ایشان دروغ است. کیفرخواست این پرونده صادر شده و رسیدگی به این پرونده در دادگاه شروع شده و جلسات به شکل مستمر در سازمان قضایی نیروهای مسلح در حال برگزاری است و در نهایت با صدور رأی و نتیجه دادگاه اطلاعرسانی خواهد شد. او همچنین در مواجهه با سؤالی درخصوص اتهامات محمدباقر قالیباف با توجه به تأیید صلاحیت شدنش در انتخابات مجلس گفت: نسبت به موضوعات شهرداری تهران در دوره گذشته، آن پروندهای که آن هم به لحاظ انتساب به مجموعه شهرداری بود، تشکیل شد و فعالیتهایش بیشتر به نیروهای مسلح باز میگشت که شامل پرونده قائم مقام وقت شهردار است. در این پرونده فردی که از او نام برده شد و جزو کاندیداهای مجلس است، جزو متهمان نیست و کیفرخواستی صادر نشده و اتهامی به او نسبت داده نشده است.
بخشنامه رئیسی شامل هر صوت و تصویری نمی شود
بخشنامه اخیر رئیس قوه قضائیه مبنی بر اینکه هر صوت و تصویر فراگیر نیازمند مجوز از صدا و سیما است، از دیگر سؤالات خبرنگاران بود که اسماعیلی در پاسخ به آن گفت: بخشنامه اخیر رئیس قوه قضائیه موضوع جدیدی نبود. این بخشنامه مربوط به یکی از اصول قانون اساسی است. این بخشنامه داخلی بود، مسئولیت صوت و تصویر برعهده صدا و سیما است و قطعاً صدا و سیما باید مصادیق صوت و تصویر فراگیر را بیان کند. هر فعالیت بارگذاری عکس، فیلم و صدا در فضای مجازی مشمول این بخشنامه نیست. ما پیامرسانهایی داریم که حوزه فعالیت آنها در حوزه صوت و تصویر است اما این بخشنامه شامل آنها نمیشود.
سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به سؤال دیگری در ارتباط با سرنوشت دستگیری جاسوسان امریکایی گفت: یکی از جواسیسی که دستگیر شد، امیر رحیمپور بود. او جاسوس سازمان سیا بود و ضمن ارتباط با این سازمان، دستمزد کلانی هم از آنها دریافت کرده بود و تلاش میکرد اطلاعات هستهای ایران را در اختیار امریکا قرار دهد، در نهایت این شخص به اعدام محکوم شد. دیوان عالی کشور نیز حکم اعدام او را تأیید کرد و بزودی سزای اعمال خود را خواهد دید. در همین روزها نیز دو نفر از جاسوسهای سازمان سیا که در قالب خیریه فعالیت میکردند به جرم جاسوسی به ۱۰ سال حبس و به جرم اقدام علیه امنیت ملی به ۵ سال حبس محکوم شدند که چون رأی آنها قطعی نشده است، اسامی آنها اعلام نمیشود. سخنگوی قوه قضائیه در ارتباط با ملیت آنها گفت: این جاسوسها ایرانی هستند.
در پرونده زم، 5 نفر بازداشت هستند
اسماعیلی درباره پرونده روحالله زم مدیر کانال تلگرامی آمدنیوز و اینکه چه تعداد افراد به عنوان متهم و مطلع در پرونده مطرح هستند و قضاوت آن به کدام قضات سپرده شده است، گفت: خبر صدور کیفرخواست در ارتباط با این فرد درست است و پرونده به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب ارجاع شده است. او همچنین گفت که برای دادگاه رسیدگی به این پرونده تعیین وقت نشده است. اسماعیلی تأکید کرد: در این پرونده غیر از خود متهم اصلی، ۵ نفر بازداشتند و در مورد آنها کیفرخواست صادر نشده و شاید چند روز دیگر نسبت به این افراد هم کیفرخواست صادر و ملحق به پرونده اصلی شود.
سخنگوی قوه قضائیه در ارتباط با جزئیات اتهام پروانه سلحشوری و اینکه آیا احضار نمایندگان مجلس به دادسرا خلاف قانون اساسی نیست، گفت: در مورد این که نمایندگان مصونیت دارند یا نه، قانون اساسی مصونیت آنها را در ارتباط با وظایف نمایندگی، رأی و نطق آنها در مجلس در نظر گرفته است. به عنوان مثال اگر یک نماینده مجلس در بیرون به گوش یکی دیگر بزند آیا این کار جزو وظایف نمایندگی یا آیا افترا زدن به دیگران از وظایف نمایندگی تلقی میشود؟ من نمیخواهم بگویم ایشان این کار را کرده است و در حال حاضر نیز نمیتوانم اتهامات ایشان را بگویم چون هنوز اثبات نشده است. ما وقتی کسی را احضار میکنیم، این احضار بر مبنای گزارشها، شکایات و تشخیص مقام قضایی است که این موضوعات جنبه اتهامی دارد و باید رسیدگی شود. همچنین در مورد مصادیق وظایف نمایندگی هم با هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان مکاتبه میکنیم که آیا این ادعاها را جزو وظایف نمایندگی میدانید یا خیر. تعجب من از سیاسیونی است که وقتی کسی از خودشان تحت تعقیب قانونی قرار میگیرند، از مصونیت صحبت میکند برنامه ما در دستگاه قضا این است که در چارچوب قانون عمل کنیم. اتهامات ایشان (پروانه سلحشوری) در دست بررسی است و هنوز به نتیجه نرسیده و از بیان موارد اتهامی معذوریم.
اسماعیلی در پاسخ به سؤال خبرنگار «ایران»، درباره جزئیات جدیدی در پرونده هواپیمای اوکراینی گفت: این پرونده ابعاد مختلفی اعم از فنی و بینالمللی و اقتصادی و قضایی دارد. بعد قضایی رسیدگی آن با ما است. پرونده تشکیل شده و تا الان اقدامات متعددی انجام شده است و از ۹ گروه کارشناسی برای بررسی زوایا استفاده میکنیم که در بعد قضایی پرونده اثرگذار است. قطعاً ابعاد دیگر پرونده که هرکدام متولیان خاص خودش را دارد باید بررسی شود. همه ابعاد پرونده در حال بررسی است و علاوه بر تیم کارشناسی از اشخاص متعددی تحقیقات قضایی شده و از برخی به عنوان مطلع و متهم تحقیق شد که در مورد برخی از متهمین قرار تأمین صادر شده و برخی از قرار تأمین نیز منجر به بازداشت شده است.
استعلامات را بدون هیچ ملاحظهای به شورای نگهبان دادیم
سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به سؤالی درباره تأیید صلاحیت حمید رسایی و علیرضا زاکانی در انتخابات و اینکه شایعه شده قوه قضائیه پرونده آنها را به شورای نگهبان ارجاع نداده است؟ گفت: ما به عنوان نهادهایی که در مراجع چهارگانه استعلامات بودیم، تمامی استعلامات را بدون ملاحظهای بررسی کردیم و در پاسخ به استعلامات نسبت به هیچ فرد و جریانی ملاحظهای نداشتیم و عین آنچه در پرونده قضایی مطرح بوده را به مراجع رسیدگی کننده صلاحیت منعکس کردیم و تشخیص با آنها یعنی هیأتهای اجرایی و نظارت است. وی درباره اینکه رد صلاحیت نمایندگان مجلس به دلیل مسائل مالی و اخلاقی و اینکه آیا قوه قضائیه برای برخورد با این افراد برنامهای دارد یا خیر، گفت: موضوع صلاحیت با موضوع اعمال مجرمانه، رابطه عموم و خصوص مطلق دارد. به عنوان مثال برخی موارد موجب نفی صلاحیت میشود اما وصف مجرمانه ندارد و همه موارد نفی صلاحیت، الزاماً به معنای داشتن وصف مجرمانه نیست. مثلاً ممکن است نمایندهای از یک طرح عمرانی باخبر باشد و بستگان خود را مطلع کند تا در آن منطقه زمین و ملک بخرند. این کار وصف مجرمانه ندارد اما ممکن است از منظر بررسیکنندگان، موجب نفی صلاحیت شود زیرا نماینده مجلس باید حامی منافع مردم باشد نه منافع خود و خانوادهاش اما اگر از ما بپرسید میگوییم که این موضوع در قانون جرمانگاری نشده است لذا هر نفی صلاحیتی الزاماً عمل مجرمانه نیست.
هرگز کار سفارشی نکردهام
بهروز شعیبی در گفتوگو با «ایران» از دغدغههایی میگوید که به ساخت «روز بلوا» منتهی شد
نرگس عاشوری
پس از سه فیلم به نسبت موفق «دهلیز»، «سیانور» و «دارکوب» بهروز شعیبی با چهارمین فیلم بلندش به سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر آمده است. شعیبی در «روز بلوا» قصهای ملتهب و پرتحرک را با محوریت نقد تخلفهای اقتصادی، اختلاس و پولشویی ساخته است اما نکتهای که فضای فیلم را پرالتهاب میکند قرار گرفتن روحانی خوشنام و معتبری در دو راهی انتخاب است. عماد (بابک حمیدیان) باید بین سکوت در مقابل تخلفهای اقتصادی به وجود آمده توسط نزدیکانش یا شفافیت و اعتراض یکی را انتخاب کند. دوراهی که در یک سوی آن پای خانواده و آبروی خانوادگی در میان است و در سوی دیگرش دفاع از شرافت انسانی و حرفهایاش. سازنده «روز بلوا» بر این باور است که فراتر از مسائل اقتصادی و سیاسی و دیپلماسی خارجی، مهمترین چالش و تهدید جامعه مسائل فرهنگی، رویه زندگی و نوع تفکر و اخلاق است. او معتقد است که در چنین وضعیتی ساخته شدن فیلمهایی چون «روز بلوا» میتواند یک یادآوری و توجه به اهمیت لزوم تذکر باشد تا شاید تلنگری شود بر آنچه تا امروز از آن غافل شدهایم یا کمتر درباره آن صحبت شده است. او در گفتوگویی با «ایران» از دغدغههایش برای ساخت «روز بلوا»، لزوم شکلگیری فضای گفتوگو، مواجههاش با برچسبهایی همچون فیلمسازان حکومتی و سفارشی، تلاش برای پرهیز از شعارزدگی و اختلافات شکل گرفته در فضای امروز سینمای ایران گفته است.
سوژه «روز بلوا» را چطور انتخاب کردید؟ چه اتفاقی میافتد که یک فیلم شما مثل «سیانور» درام تاریخی-سیاسی میشود و فیلمهای دیگرتان مثل «دهلیز» و «دارکوب» درامهای اجتماعی. این تغییر در حس و حال فیلمها چقدر عامدانه است؟
«سیانور» از منظر من یک فیلم سیاسی صرف نیست. این فیلم هم مثل دیگر فیلمهایم کدهای اجتماعی مشخصی دارد که در هر دورهای قابل استناد است. اگر این نکات مدنظرم نبودند شاید اصلاً «سیانور» ساخته نمیشد. اما در حال حاضر فیلم نکاتی دارد که بهلحاظ فضای اجتماعی قابل تعمیم هستند. ضمن اینکه در این فیلم کدی راجع به شخصیتهای سیاسی از نوع حکومتیاش ندادیم و فقط اتفاقات یک دوره تاریخی را حول محور فعالیت جوانان و سازمان مجاهدین و فعالان سیاسی روایت کردیم. من بهعنوان یکی از افراد همین جامعه باید فیلمی بسازم که دغدغه روز خودم باشد. من هم مثل بقیه تأثیر گرفته از فضای پیرامون و شرایط اجتماعی هستم و تا مسألهای دغدغهام نشود سمتش نمیروم. طرح اولیه «روز بلوا» هم از من بود و با حسین ترابنژاد آن را پروراندیم و بعد هم با همکاری مهران کاشانی فیلمنامه را نوشتیم. پیرامون ما مسائل مختلفی وجود دارد که باید راجع به آنها حرف زد. ماحصل همین دغدغهها شد «روز بلوا».
طبعاً هر فیلم بازتابی از روحیه فیلمساز است و تجربه زیسته او و شما هم از این قاعده مستثنی نیستید. اما امسال بخش زیادی از فیلمهای جشنواره با درک روح زمانه لحن اعتراضی به خود گرفتهاند. اقبال به مسائل روز با نگاه انتقادی بخصوص از آن جنسی که در «روز بلوا» شاهدیم از چه چیزی ریشه میگیرد؟
از همان مسائل اجتماعی که همه ما درگیر آن هستیم. در برههای هستیم که باید راجع به آن با هم حرف بزنیم. اگر در اکران عمومی بودیم راحتتر میتوانستم راجع به قصه حرف بزنم اما در وضعیت نمایش محدود جشنواره که خیلی از مخاطبان فیلم را ندیدهاند مجبورم گفتههایم را در این عبارتها خلاصه کنم که زندگی اجتماعی امروز ما در مسیری افتاده که لازم است دائم به هم یادآوری کنیم و تلنگر بزنیم؛ باید مردم نسبت به مسئولان، مسئولان نسبت به هم و مردم نسبت به هم حرف بزنند. تصور میکنم فراتر از مسائل اقتصادی و سیاسی و دیپلماسی خارجی، مهمترین چالش و تهدید امروز مسائل فرهنگی، رویه زندگی و نوع تفکر و اخلاقمان است. دغدغه اصلی فیلم «روز بلوا» یادآوری اخلاق بخصوص اخلاق اجتماعی است. متأسفانه امروز اخلاق اجتماعی ما در مسیر درستی نیست و احتیاج داریم اصول آن را به هم یادآوری کنیم.
در واقع معتقدید فیلم «روز بلوا» و روایت قصه روحانی فیلم که در دو راهی انتخاب بین سکوت و چشم بستن بر تخلفهای به وجود آمده از سوی نزدیکانش یا دفاع از شرافت انسانی و حرفهایاش مانده، میتواند تلنگری باشد بر خیلی از اشخاصی که شاید در جایگاه این فرد باشند.
بله. کاملاً درست است.
از نگاه شما دلیل رویکرد فیلمسازان به این دست فیلمهای اعتراضی تذکرها و حرفهای ناگفته مردم جامعه است که عموماً در هیچ رسانه جمعی درباره آن صحبت نمیشود و دربارهشان فضای گفتوگو شکل نمیگیرد؟
نکته دقیقاً همین است؛ شکل گرفتن فضای گفتوگو و حرف زدن با هم. امروز به جایی رسیدهایم که «روز بلوا» میتواند در جامعه ساخته شود بدون اینکه خط قرمزی را رد کرده باشد. تلاشم این بود موضوعاتی که کمتر درباره آن صحبت شده - یا اگر گفته شده لحن و برداشتی داشته که فضای حاشیهای پیرامونش ایجاد شده - را طوری مطرح کنم که به آن مسأله فکر کنیم، نه اینکه التهاب ایجاد کنیم. امروز باید «روز بلوا» ساخته شود و درباره آن حرف بزنیم. ما مردم سرزمینی هستیم که در آن یکتاپرستی و دینداری سابقه چندین هزار ساله دارد و همیشه اخلاق با تفکرمان عجین بوده. به بیان دیگر دینداری ما را به طرف اخلاقمداری برده و اخلاقمداری به سمت دینداری. امروز در برهه زمانیای قرار داریم که باید اخلاق را به هم یادآوری کنیم، بر این مبنا میگویم «روز بلوا» باید ساخته میشد.
اما هر فیلمسازی که بهسمت این موضوعات میرود عموماً با انگ و برچسب حاکمیتی بودن و سفارشی بودن مواجه میشود؛ بخصوص وقتی پای سرمایهگذاری نهادهایی مثل سازمان اوج در میان باشد. چقدر تلاش کردید با چنین بازخوردهایی مواجه نشوید؟
در فیلم «سیانور» هم که به تعبیر شما فیلمی سیاسی محسوب میشود هیچ جملهای را در فیلم به سفارش کار نکردم؛ هیچ وقت! حتی در کارهایی که با فضای کمدی و مفرح مثل «گلشیفته» ساختهام هم سفارشی نپذیرفتهام. باورم این است که اگر قصه حرفی دارد که آن را میفهمم باید بسازمش. اما اگر آن را نفهمم و به آن باور نداشته باشم حتماً اشتباهی در ساختش خواهم داشت. هیچ سفارشی پشت این کارها نبوده است؛ حتی در ساخت سریال «پردهنشین» که با موضوع روحانیت تولید شد و طرح اولیه آن از سوی آقای گلبن در تلویزیون ارائه شده بود. در این سریال هم وقتی به مرحله نگارش فیلمنامه رسیدیم تأکید کردم که باید همه دغدغههای خودمان در آن لحاظ شود. بههمین دلیل با اطمینان میگویم کار سفارشی نکردهام. «روز بلوا» را هم خودم به مؤسسه اوج پیشنهاد دادم و انصافاً هم همکاری خوبی داشتند. بر این باور بودند که باید فیلم خودت را بسازی و در هنگام اجرا هم این باور بر رابطهمان حاکم بود. حتی در حد یک جمله هم بر سر مسائل محتوایی بحث نکردیم. همان فیلمی را ساختیم که به آن اعتقاد داشتیم و همان حرفی را زدیم که باید میگفتیم. آنها هم درک کردند قرار نیست کار عجیبی بکنیم جز یادآوری اخلاق و یادآوری مسائلی که درباره آنها دچار غفلت شدهایم. وقتی نسبت به مطرح شدن مسألهای احساس نیاز میکنم دیگر به این فکر نمیکنم که در موقعیت کنونی ساخت این فیلم چه واکنشهایی دارد و بقیه با چه زاویه دیدی درباره آن فکر خواهند کرد، مهم این است فیلمی با محوریت دغدغه خودم بسازم.
فضای روایی این دست فیلمها به گونهای است که اغلب فیلمسازان دچار شعارزدگی میشوند. نگران نبودید در این ورطه و دام بیفتید.
باز هم تأکید میکنم که این کار سفارشی نیست و باور من است و همین مؤلفه مانع شعارزدگی آن شده است. ویژگی دیگری که به گرفتار نشدن در این دام کمک میکند، داشتن همراهان خوب در ساخت فیلم است. آقای تختکشیان از حرفهایترین تهیهکنندههای سینما هستند و مهران کاشانی (فیلمنامهنویس) هم آدم خوشقریحه و کاربلدی است. مؤسسه اوج کاملاً دستمان را بازگذاشت و اجازه داد فیلمنامه خودمان را بنویسیم و کار کنیم. در کنار مجموعه این مؤلفهها، شخصاً قرارم این نبود که کار شعاری بسازم، قرار بود راجع به موضوعی حرف بزنم و پرسشی را مطرح کنم. پرسشی که در فیلم مطرح میشود سؤال واقعی من و خیلی از آدمهای جامعه است، بدون هیچ جانبداریای. شعارزدگی وقتی سراغ این موضوعات میآید که از پیش تعیین کنیم و قرار باشد از یک گروه جانبداری کنیم. وقتی میخواهیم قضاوت کنیم نه روایت. اما من بهدنبال روایت کردن بودهام نه قضاوت.
خودتان برای پرسش پیچیدهای که در فیلم مطرح میکنید چه پاسخی دارید؟ چگونه میتوان اعتماد را به جامعه برگرداند؟ آن هم جامعهای که این روزها بیش از هر زمان دیگری بیاعتماد شده است.
مسأله همان نکته اخلاقی فیلم است: یادآوری و مراقبت. مراقبت از اصولی که برخی اوقات از آن غافل میشویم. شاید این پرسش تلنگری باشد که ما را به سمت این مراقبت بکشاند.
البته احتمالاً با طرح این سؤال در پایانبندی با واکنشهای متفاوتی رو به رو خواهید شد.
من معتقدم پایان یک فیلم به دو مؤلفه وابسته است: اول اینکه متعلق به مخاطب است. یعنی موظفی به توقعی که در روند قصه و فیلم برای مخاطب ایجاد کردهای پاسخ دهی. دوم اینکه این پایان باید متناسب و همخوان با فضای فیلم باشد نه اینکه مخاطب را سردرگم و گیج کنی صرفاً به این بهانه که پایانی غافلگیرکننده داشته باشی و در قصه چرخش به وجود بیاوری. ما به پایانهای زیادی فکر کردیم و چندین پایانبندی برای فیلم در نظر گرفتیم. اما در نهایت انتخاب درست بهزعم ما برای این جنس فیلم همین بود. پایان فیلم باید متعلق به شخصیت اصلی قصه میبود. چون «روز بلوا» فیلم شخصیت محوری است و باید بهترین و درستترین اتفاق برای عماد رقم میخورد. مخاطب هم باید حرف و سؤال خودش را در فیلم میدید.
یعنی به نظر شما پایانبندی کاملکننده همان چرخه داستانیای است که در روند فیلم تعبیه کردهاید؟
بله؛ این همان چیزی بود که ما به آن رسیدیم. به پایانهای دیگری هم فکر کردیم که شاید در زمان اکران مفصلتر بشود دربارهشان صحبت کرد.
بازی در نقش روحانیون از چالشهای جذاب و پرطرفدار بین بازیگران مرد سینمای ایران است که البته ترس و دلهرههایی هم برای پذیرش آن وجود دارد. بابک حمیدیان چطور برای قبول این نقش ترغیب شد؟
با بابک حمیدیان همکاری زیادی داشتم. هم به تواناییاش اعتقاد داشتم و هم رابطه حرفهای خوبی بینمان برقرار است. بازی در نقش شخصیت روحانی در جامعه سینمایی حساسیتبرانگیز است و بعضاً با احتیاط سراغ این نقشها میروند. این احتیاط صرفاً جنبه اجتماعی ندارد بلکه نگرانی از درآوردن جزئیات نقش و مهمتر از آن قضاوتی است که بعدها آقایان طلاب راجع به بازیگران این نقش میکنند. بابک به خوبی قصه را فهمید و با توجه به سختی سکانسها که هم التهاب درونی داشت و هم التهاب بیرونی (زد و خورد و دعواها) پرانرژی و خوب ظاهر شد. خیلی خوشحالم که آقای حمیدیان این نقش را بازی کرد. در ارتباط با بقیه نقشها هم همینطور. اساساً مهمترین مؤلفه ما در انتخاب بازیگران باورپذیری نقش بود نه اینکه از چهرههای معمول سینما باشد. امروز ترکیب بازیگران فیلمها به گونهای شده که اگر عکس فیلمها را ببینید متوجه نمیشوید برای کدام فیلم است. همه شبیه هم شدهاند. از ابتدا قرارمان با آقای تختکشیان این بود که سراغ بازیگرهایی برویم که به نقش میخورند؛ فارغ از اینکه بازیگر جریان عادی سینما هستند یا نه. نتیجه برای من خوشایند است. همیشه آرزو داشتم با آقای ارجمند که بازیگر بسیار توانمندی است همکاری کنم. همین طور خوشحالم از همکاری دوباره با خانم لیلا زارع. برای نقش هومن هم بعد از ماهها جستوجو بین بازیگران به محمد علیمحمدی رسیدیم. خیلی خوب و پرانرژی سرکار آمد و جزئیات مهمی در نقش ایجاد کرد. آقای مسعود دلخواه هم با پرهیز از کلیشههای همیشگی، شخصیت بیگدلی متفاوتی ساخت. چون خودم تجربه بازی دارم همکاری با بازیگرها برایم لذتبخش است و از وقتی که با هم میگذرانیم انرژی میگیرم.
با انصراف بازیگرانی همچون بابک حمیدیان از جشنواره، نگاهها نسبت به عملکردشان در جشنواره امسال جدیتر شده است. بخصوص با حواشی که بعد از برنامه هفت و نامه او در واکنش به این برنامه ایجاد شد. در این نامه بابک حمیدیان گلایهای ضمنی کرده بود از مسألهای که چند سالی است عدهای سعی در دامن زدن به آن دارند؛ همان خطکشیها و خودی و ناخودی کردن اهالی سینما. در رابطه با این فیلم هم شاید خیلیها گلایه کنند که چطور شما میتوانید راجع به چنین موضوعاتی فیلم بسازید اما دیگران نه.
از این حواشی بیخبرم و تلاشم این است که از حاشیهها و حتی جمعهایی که این مباحث مطرح است پرهیز کنم. چرا که معتقدم در این بحثها اصل و ماهیت سینما فراموش میشود و آدمها فقط یکدیگر را قضاوت میکنند. این روزها نگاه و دقت حرفهای به کار دیگران نداریم و به همین خاطر گاهی سینما از ذات همیشگیاش فاصله میگیرد. همان قضاوت و نگرش تندی که نسبت به برخی فیلمسازها با برچسب سفارشیساز وجود دارد نسبت به فیلمسازهای مستقل هم با برچسبهای دیگر دیده میشود. مقصودم این است که وقتی وارد این جو میشویم همه لطمه میبینند. کاش این حق را به هم بدهیم که هر کس در هر نوع سینمایی که به آن تعلق خاطر دارد کار کند. فارغ از اینکه فیلم را برای کجا ساخته یا چه مضمونی دارد. سینما را اصل لحاظ کنیم. چون از این فضا فاصله گرفتهام و تلاشم این است که فارغ از قضاوت فیلمساز فیلم را ببینم شاید پاسخ کاملی برای این سؤال شما نداشته باشم. آنچه برای فعالیت خودم در این حوزه شرط کردهام این است که کار سینما را جدی بگیرم و دغدغههایم را با زبانی که بلدم یا تجربه میکنم مطرح کنم. عدهای فکر میکنند باید راجع به آدمها قضاوت کنند. البته شاید خود من هم روزی همین شکلی شدم. برای همین نمیتوانم رهنمود خیلی درستی
داشته باشم.
شما در کارنامه کاریتان هم با رخشان بنیاعتماد همکاری داشتهاید و هم بهعنوان بازیگر با ابراهیم حاتمیکیا. در سابقه فعالیت خیلی از اهالی سینما میشود این تنوع را دید اما فضای امروز سینما به گونهای است که انگار باید خط و ربط مشخصی داشته باشی.
همه ما یک زبان مشترک و فضای مشترک داریم که نامش سینماست و سینما برای من قابل احترام و عزیز است. شاید حرفم شعاری و احساسی تلقی شود اما من از دوره نوجوانی وارد سینما شدهام، در این خانه بزرگ شدهام و این خانه را دوست دارم. فضای هر خانهای یک وقتهایی آرام است و یک وقتهایی هم ناآرام. ولی در هر حال ما مال همین خانهایم. سعی میکنم تا زمانی که میتوانم برای خود سینما کار کنم.
موسیقی از ارکان تأثیرگذار «روز بلوا»است. پیش از این با آهنگسازان معتبری چون بهزاد عبدی همکاری داشتید. اولین تجربه همکاریتان با کارن همایونفر رضایت بخش بود؟
کارن همایونفر هم سینما را خوب میشناسد و هم فیلم را خوب میفهمد. در «روز بلوا» کار درجه یکی انجام داد. به همین دلیل موسیقی فیلم را خیلی دوست دارم. از تمام همکارانم که فقط به صرف به سرانجام رساندن کار نیامدند و بیشتر از کاری که باید برای فیلم گذاشتند سپاسگزارم از جمله آقای علویان و فرزاد هوتهم.
در جشنواره امسال به تماشای فیلم چه فیلمسازهایی علاقه دارید؟
صادقانه میگویم که وقتی فیلمی در جشنواره دارید آنقدر درگیر فیلم خودتان میشوید که کمتر فرصت دیدن کار همکارانتان را پیدا میکنید. علاوه بر «روز بلوا» بهعنوان بازیگر «مغز استخوان» را هم در جشنواره امسال دارم که طبعاً اولین فرصتی که داشته باشم برای تماشای این فیلم میگذارم. دوست دارم همه فیلمها را ببینم ولی اگر فرصتش پیش نیاید در زمان اکران حتماً به تماشایشان خواهم نشست. جریان قابل توجهی در فیلمسازان جوان ایجاد شده که امیدوارم ادامه پیدا کند. با جوانانی که در بخش نگاه نو حضور دارند میشود امیدوار شد که سالهای خیلی خوبی پیش روی سینمای ایران است. در بخش سودای سیمرغ هم برای من مایه افتخار است که کنار مجموعهای از فیلمسازان کار بلد و درجهیک هستم؛ چه فیلمسازان هم دوره خودم و چه فیلمسازان بزرگی مثل مجید مجیدی و ابراهیم
حاتمیکیا.
گفت وگو با دانشجویان ایرانی «ووهان»
بازگشت دانشجویان از مرکز کرونا
ترانه بنییعقوب
گزارش نویس
ووهان چین امروز ماجرایی شبیه رمان «کوری» ژوزه ساراماگو را از سر میگذراند؛ شهری در قرنطینه، 11 میلیون جمعیت محبوس، خیابانهای خالی، دود، مغازههای بسته، بوی سوزنده مواد ضد عفونی کننده، جنازههایی که کسی جرأت نزدیک شدن به آنها ندارد و 80 دانشجوی ایرانی که در قلب این ماجرا گیر افتادهاند. آنها برگه سلامت دارند و قرار است پساز بازگشت هم مدتی قرنطینه شوند اما چه میشود کرد با این ترس.
مصاحبه من با دو دانشجوی ایرانی این شهر روز دوشنبه 14 بهمن انجام شد. آنها گفتند به احتمال زیاد سهشنبه شب به ایران بازخواهند گشت و بارها از من میخواهند بنویسم مریض نیستند. میگویند به مردم بگویید از ما نترسند، ما نه مریضیم نه آقازاده. اصرار آنها برای گفتن این حرفها واکنشی است به نظرات مردم در شبکههای اجتماعی. به قول خودشان این روزها بارها از سوی مردم قضاوت شدهاند.
ویروس کرونا اولین بار در همین شهر شناسایی شد، در یک بازار محلی فروش غذاهای دریایی. میگویند با گذشت یک ماه از تشخیص این ویروس، هنوز برای درمان آن دارویی پیدا نکردهاند. این ویروس بسرعت منتشر شده و به کشورهای امریکا، عربستان، کرهجنوبی، ویتنام و پاکستان هم رسیده است.
سینا صفاوردی، دانشجوی بیزینس و نماینده دانشجویان ایرانی شهر ووهان چهار سال در این شهر زندگی کرده و به قول خودش یک جوری ووهان خانه دومش شده است: «تا قبل از داستان کرونا من به همه چیز اینجا عادت کرده بودم، تا قبل از این اتفاقات ووهان یک شهر آرام و ساکت بود؛ یک شهر دانشجویی. اما چیزهایی که این روزها میبینم واقعاً به نظرم عجیب میآید. فکر میکنم تا چند ماه آینده هم این وضعیت ادامه پیدا کند چون هنوز واکسن این ویروس را پیدا نکردهاند و حتی اگر هم واکسنش پیدا شود، فکر کنم ریشه کن شدن بیماری زمان میبرد.» ووهان در 800 کیلومتری پکن پایتخت چین قرار گفته و11میلیون جمعیت دارد.
سینا میگوید این بیماری به همان اندازهای که دربارهاش شنیدهاید یا فیلم و عکس دیدهاید، ترسناک است: «همین چند روز پیش بستههای غذایی را که سفارت برایمان تهیه دیده بود به خانههای بچهها رساندم. در راه بیماری را با چشم دیدم؛ اینکه چطور آدمها روی زمین میافتند. به چشم دیدم که مردهها را چطور جابهجا میکنند و دورشان یک چیزی شبیه مشما میکشند. حتی دیدنش هم سخت است. بچههایی که در منطقه هانکو یعنی درست نقطه قرمز بیماری مستقر هستند، وضعیت بدتری دارند. بویژه آنهایی که دانشجوی پزشکی و داروسازی هستند.
خوابگاه این بچهها نزدیک بیمارستان است و آنها اصلاً نمیتوانند از خانه خارج شوند. فعلاً همه بیمارستانها این بیماران را پذیرش نمیکنند و یکی از این بیمارستانها که پذیرش میکند داخل دانشکده پزشکی است. یک بیمارستان بزرگ هم در حال راهاندازی است و قرار است از این به بعد همه کسانی که این ویروس را گرفتهاند آنجا ببرند.»
حرفهای سینا مرا یاد رمان کوری، نوشته ساراماگو میاندازد. رمانی که درباره یک کوری سفید حرف میزند. داستان از ترافیک یک چهارراه آغازمیشود. راننده اتومبیل ناگهان کور میشود، یک کوری سفید رنگ. انگار که در دریای شیر غرق شده باشی. این بیماری بسرعت در شهر گسترش پیدا میکند و دولت دستور میدهد نابیناها در یک آسایشگاه اسکان داده شوند اما پریشانی شهر بیش از آن است که بشود کاری از پیش برد. کارها درهم و برهم میشود و شهر از هم میپاشد حالا سینا در گفتوگویش داستانی تقریباً مشابه را تعریف میکند با این تفاوت که این بار ویروسی عجیب در دنیای واقعی شیوع یافته و همه را ترسانده.
سینا! از اینکه بروی بیرون و بستههای غذا را به دست بقیه برسانی نترسیدی؟
من درکل سر نترسی دارم. خیلی از بچهها میگفتند نرو داستان میشود. خیلی استرس داشتند. باور کن این قرنطینه استرسش حتی از ترس بیماری هم بیشتر است. به خود چینیها هم که میگویی از شهر ووهان هستی خیلی بد برخورد میکنند، حتی آدم را کتک میزنند و به زور از رستوران و هتل بیرونت میکنند. البته این وضعیت بیشتر برای قبل بود و الان شهر حکومت نظامی است و مترو و همه چیز تعطیل است. درست 13 روز است که قرنطینه شدهایم. قبلاً خود مردم اگر میدیدند کسی ماسک نزده و مثلاً همین طوری داخل مترو و پاساژ شده بد برخورد میکردند.
منظورت از قرنطینه شهر دقیقاً همه محدوده شهری است؟
همه شهر قرنطینه است. یعنی منطقه به منطقه قرنطینه شده. ما اگر بخواهیم به یک منطقه دیگر برویم خیلی برایمان مشکل است. مجبوریم آخر شب برویم. حتی رفتن از یک منطقه شهر به یک منطقه دیگر مجوز میخواهد و سفارت باید مجوز بدهد. خیلی از بچهها نمیتوانند مواد غذایی تهیه کنند بویژه آنها که در منطقه هانکو یعنی منطقه قرمز هستند. تمام سوپر مارکتها بسته است. اگر هم چند سوپر مارکت باز باشد واقعاً خالی شده. البته الان سه روز است که به خوابگاهیها غذا میدهند ولی متأسفانه ما که خوابگاهی نیستیم و خانه داریم، خودمان باید غذا تهیه کنیم که واقعاً در این شرایط سخت است.
برای تهیه غذا چکار میکنید، سفارت در اختیارتان میگذارد؟
بله. بستههای حاوی غذا، ویتامین ث و ماسک. البته یک انبار به ما معرفی کردند و خودمان رفتیم همه کارهای لازم را انجام دادیم اما در کل خیلی سفارت به ما کمک کرده و الان هم میخواهند کمک کنند برگردیم.
یعنی الان در ووهان، همه برای پیدا کردن غذا سراغ انبارها میروند؟ چطور از سلامت غذاهای انبار مطلع شدید و چه مواد غذایی خریدید؟
یک انبار در حومه ووهان بود که بچههای سفارت به ما معرفی کردند. ما رفتیم صحبت کردیم و سفارت هم یک ماشین به ما داد برای حمل و نقل. این انبار مال چینیها نیست، متعلق به مسلمانهاست و صاحبش هم یک عرب و همینطور همه وسایلش پلمب شده. ما بیشتر ترجیح دادیم کمپوت و کنسرو بخریم همین طور برنج، نان، پنیر، خرما، عسل، تن ماهی و لوبیا و بیسکوئیت که همه بستهبندی شده بود.
برای آب چکار میکنید؟
- تعداد محدودی از بچهها آب نداشتند که برایشان بردیم. البته اینجا آب شیر آشامیدنی نیست و خود چینیها آب را میجوشانند و میخورند ولی بچههای ما بیشتر از گالنهای 20 لیتری استفاده میکنند.
خود چینیها برای غذا چکار میکنند؟
چون قبل از این داستانها عید چینی و سال نوشان بود و 14 روز تعطیل بودند، فکر میکنم خیلی خرید کرده بودند و بعد از اخطار بیماری هم باز خیلی خرید کردند. البته خیلیها هم این اخطارها را جدی نمیگرفتند.
واقعیت دارد که این بیماری از سوپ خفاش آمده؟
سوپ خفاش مسأله جدیدی نیست و این طور نیست که مردم این شهر برای اولین بار این سوپ را خورده باشند. این عادت مردم این شهر است. اما چیزی که خودشان میگویند این است که بیماری از سوپ خفاش نیست و از بازار مار و ماهی آمده. میگویند مارها خفاش خوردهاند و مردم هم مار خوردهاند چون مردم اینجا بیشتر مار و ماهی و خرچنگ میخورند تا سوپ. البته سوپ خفاش و چیزهای مشابه این هم همه جای شهر نیست، یعنی این طوری هم نیست که بروی رستوران و بگویی سوپ خفاش میخواهی و بگویند بفرمایید. توی این شهر مسلمانان زیادی زندگی میکنند وغذای حلال راحت پیدا میشود. یک منطقه اینجا هست که ترکهای چین در آن زندگی میکنند و پر از رستورانهایی است که میشود غذاهای عادی پیدا کرد.
حالا بعد از بیماری مثلاً در رسانههایشان هشدار دادهاند که دیگر از این غذاها نخورند؟
چینیها به خوردن غذاهای عجیب و غریب عادت دارند و هیچ تبلیغاتی هم بعد از این بیماری برای نخوردن مثلاً غذاهای خاصی نشده.
سینا میگوید هیچ وقت تصورش را هم نمیکرده در چنین شرایط غیر قابل پیش بینی گیر کند. این روزها او و دیگر دانشجوها در خانه هستند و سرگرمیشان شده موبایل و شبکههای اجتماعی. برای پیشگیری از بیماری ماسک میزنند و اگر از خانه بیرون بروند به محض برگشتن سریع دست و صورت شان را میشویند:
«آنهایی که در خوابگاهند کاملاً ایزوله هستند وغذایشان را هم میگیرند اما آنهایی که بیرونند شرایط سخت تری دارند بویژه آنهایی که سمت هانکو زندگی میکنند. چون باید پیاده یا با موتور بیایند سمت ما و خرید کنند؛ مغازهای دور و برشان باز نیست. ولی آنهایی که سمت گانگو هستند میتوانند لااقل بروند خرید. البته از هانکو که محله خط قرمز است تا اینجا راه کمی هم نیست و حدود یک ساعت راه است. راستش اینجا روزبهروز وضعیت بدتر میشود؛ مریضها دو برابر میشوند، تعداد فوت شدهها بیشتر میشود و... دانشجویان خارجی خیلی استرس دارند. قبلاً توی این شهر هیچ خارجی این بیماری را نگرفته بود اما الان دو تا استرالیایی و یک پاکستانی هم گرفتهاند. کسی که پاکستانی بود در محوطه قرمزهم نبود و توی دانشگاه «هاس خواجانگ» درس میخواند و در محله گانگو زندگی میکرد اما متأسفانه با چینیها خیلی ارتباط برقرار کرد و مبتلا شد. الان دوستانش هم همه تحت نظر هستند که ببینند آنها هم گرفتهاند یا نه.»
اما اوضاع برای محمد علیزاده دانشجوی پزشکی که چهار ماه است به شهر ووهان رفته سختتر است: «ما سال اول باید در محله گانگو بمانیم و سال بعد به هانکو منتقل میشویم. هانکو مرکز ویروس است چون بیمارستان تونجی و بیمارستانهای دیگر آنجا هستند. ما تازه واردها دچار رعب و وحشت بیشتری شدهایم چون نه با مردم چین آشنایی داریم نه فرهنگ و نه زبان و نه آداب و رسومشان. خانوادههایمان هم استرس شدیدی دارند و هر روز زنگ میزنند و جویای حالمان هستند. خانوادههای ما واقعاً ترسیدهاند.»
محمد، خارج از خوابگاه زندگی میکند و این روزها تقریباً از خانه خارج نشده و با غذاهای سفارت زندگی کرده است؛ غذاهایی که میگوید دیگر رو به اتمام است: «در سطح شهرهیچ ترددی نیست؛ نه تاکسی نه اتوبوس. منع آمد و شد گذاشتهاند. تعداد انگشت شماری سوپرمارکت باز است و مردم از ترس ویروس جرأت نمیکنند از خانههایشان خارج شوند. ووهان شهر ارواح شده. دانشگاه از همان اول به ما پیام داد بیرون نیایید ما توی خانه حبس شدیم. ترسی که الان ما داریم از تصورات مردم است. الان استرس برگشتن به ایران و نوع واکنش مردم داریم.
محمد! مگر به شما توهینی شده؟
اگر سری به شبکههای خبری مختلف و شبکههای اجتماعی بزنید متوجه میشوید. باور کنید ما در سلامت کامل هستیم و تست هم دادهایم و موقع برگشتن هم دوباره تست میدهیم.
سینا هم حرفهای محمد را تأیید میکند؛ اینکه دانشجوهای ایرانی بیشتر از اینکه ترس کرونا داشته باشند از لحاظ روحی و روانی تحت فشار هستند: «همه بچهها از نظر روحی درب و داغان هستند. یک سری از شهر رفتند بیرون اما وقتی آنجا ویزایشان را دیدند و فهمیدند از ووهان آمدهاند راه شان ندادند. آواره کوچه و خیابان شدند. خواهش میکنم این نکته را به مردم بگویید که ما قبل از خروج از ووهان تست سلامت میدهیم، ایران هم که بیاییم 15 روز قرنطینه میشویم. متأسفانه این روزها در شبکههای اجتماعی بدجوری به ما بد و بیراه میگویند. اگر تا الان هم طول کشیده و نیامدهایم برای مراحل اداری پیچیدهاش بوده ولی قول دادهاند این روزها برگردیم. خروج ما نیازمند کلی مجوز از جاهای مختلف بوده تا اجازه پرواز بگیریم. پرواز ماهان قرار است بیاید دنبالمان و یک شب هم نماند.»
بچههای سفارت واقعاً این مدت کمک کردند. ما اولین کشوری بودیم که توانستیم بین دانشجویان ایرانی بستههای غذایی پخش کنیم. آنها دائم با ما در تماس بودند و مشکل نظام وظیفه بچهها را هم حل کردند که بتوانیم برگردیم. خیلی از کشورها اتباعشان را خارج کردهاند. جز عراقیها، یمنیها و سوریها که برگشتشان را لغو کردهاند و گفتهاند هیچ کمکی برای خروجشان نمیکنند. عراق قرار بود هواپیما بفرستد بعد گفتهاند باید همان جا بمانند. بیشترین ترس ما از برخورد مردم است و قرنطینه ایران. هرچند گفتهاند داخل یک هتل میمانیم. به مردم بگویید ما سالمیم و لطمهای به کشور نمیزنیم. از این گذشته خیلیها میگویند شما آقازادهاید و با پول مردم آمدهاید چین و چه بهتر که این بلا سرتان آمده، اما باور کنید ما آقازاده نیستیم و با هزینه خودمان اینجا درس میخوانیم. خیلی از بچهها اینجا کار میکنند تا هزینه تحصیلشان را دربیاورند.»
اهالی رمان کوری سرانجام خوبی داشتند. آنها روزی که فهمیدند با همدلی عمومی میتوانند اوضاع را دوباره به سامان کنند، بیناییشان را به دست آوردند. خیلیها این روزها از رسیدن کرونا به کشور میترسند. خیلیها میپرسند آیا این بیماری ممکن است ما را هم درگیر کند؟ شاید تنها راه پیشگیری از این بیماری در کشور، همدلی و اطلاعرسانی دقیق باشد.
بیانیه هواپیمایی کشوری درباره فایل صوتی پرواز 752
سازمان هواپیمایی کشوری بر اساس اظهارنظر صریح مراجع نظامی، فرضیه اصابت موشک را منتفی دانسته بود
سازمان هواپیمایی بر اساس اظهارنظر صریح مراجع نظامی، فرضیه اصابت موشک را منتفی دانسته بود
سخنگوی سازمان هواپیمایی کشوری از صدور بیانیه این سازمان در خصوص فایل صوتی منتشر شده پیرامون سانحه پرواز 752 شرکت هواپیمایی اوکراینی در رسانهها خبرداد.
رضا جعفرزاده اظهارداشت: در پی انتشار یک فایل صوتی در خصوص سانحه پرواز شماره 752 شرکت هواپیمایی اوکراین اینترنشنال در رسانهها، سازمان هواپیمایی کشوری نکاتی را به منظور تنویر افکار عمومی به استحضار ملت شریف ایران میرساند، که مشروح این بیانیه درپی میآید:
بسماللهالرحمنالرحیم
سازمان هواپیمایی کشوری به موجب قانون مسئولیت اعمال حاکمیت در صنعت حملونقل هوایی کشور را برعهده داشته و مرجع تنظیم، تدوین مقررات و دستورالعملهای مربوط بهکنترل فضای کشور، صدور اجازه پرواز و بررسی سوانح و حوادث هواپیمایی و اعمال مجازاتهای لازمه طبق مقررات مربوط میباشد.
سازمان از همان ابتدای وقوع سانحه، براساس رویههای حرفهای، قوانین بینالمللی و دستورالعملهای ایکائو، بهصورت کاملاً شفاف فرآیند بررسی ابعاد حادثه را با همکاری مراجع داخلی و بینالمللی ذیربط دنبال کرده است.
جمعآوری و پیادهسازی تمام مکالمات میان هواپیماها و برج مراقبت، از همان روز سانحه آغاز شد؛ مکالمات متعددی در برج مراقبت ثبت و ضبط شده که حاوی اشاره یکی از خلبانان پرواز ورودی به تهران مبنی بر رؤیت نورهایی شبیه موشک یا یک گوی گداخته است که در آسمان حرکت میکرده و سپس منفجر شده است.
خدمه پروازی شرکت هواپیمایی آسمان، بهدلیل اشاره بهکلمه موشک، جهت تشریح دقیق مشاهدات خود مورد مصاحبه قرار گرفته و اظهار داشتند نوری را در آسمان مشاهده نموده که حدود یک دقیقه و نیم در حال حرکت و گسترش بوده و سپس منفجر شد. خدمه پروازی بیان داشت که مدت زمان حرکت نور در آسمان به اندازهای طولانی بوده که یکی دیگر از عوامل پروازی را به درون کابین دعوت و با او نیز مشورت کردهاند. اعضای گروه بعد از مشاهده فیلم آتش گرفتن هواپیما، نتیجه گرفتند که شیء رؤیت شده، همان هواپیمای آتش گرفته بوده که بعداً به زمین اصابت کرد و منفجر شد.
با تحلیل شواهد موجود و اظهارات خدمه پروازی فوق الذکر، نتیجهگیری کارشناسان سازمان احتمال آتشسوزی موتور یا انفجار در درون هواپیما بهعنوان منشأ آتشسوزی بوده و به همین دلیل تا قبل از اعلام اطلاعات رسمی از مراجع نظامی، احتمال آتشسوزی در هواپیما تشخیص داده شد.
مراجع ذیربط در حوزه پدافند هوایی در ساعات پیش از حادثه اطلاع یا اخطاری را در مورد اقدامات موشکی در فضای کنترل ترافیک تهران را به سازمان هواپیمایی کشوری اعلام نکرده بودند. پس از اطلاع از وقوع سانحه، بسرعت از مراجع رسمی مربوطه در خصوص هر نوع فعالیت موشکی استعلام گردید و با عنایت بهعدم دریافت پاسخ جدید، این سازمان نیز تا زمان تکمیل بررسیهای کارشناسی اولیه، فرضیه اصابت موشک را منتفی دانسته است.
در زمان وقوع سوانح هوایی، معمولاً گمانهها و فرضیههای متعددی مطرح میشود و مرجع فنی از نظر حرفهای مجاز نیست تا زمان تکمیل بررسیهای کارشناسی، اصالت هیچ یک ازاین گمانهزنیها را بپذیرد. چنانکه فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در مصاحبه تلویزیونی تصریح کردند، سازمان هواپیمایی کشوری براساس اظهارنظر صریح مراجع نظامی، فرضیه اصابت موشک را منتفی دانسته و دراین باره اطلاعرسانی کرده است.
محتوای فایل صوتی مکالمات پرواز اکراینی طبق روال کاری مرسوم هیأتهای کارشناسی چندملیتی، درکنار برخی اسناد و مدارک دیگر، از سوی کمیسیون بررسی سوانح سازمان هواپیمایی کشوری در اختیار نماینده قانونی کشور اوکراین در رسیدگی به سانحه قرار گرفته است. این فایل انحصاری نبوده و همزمان با این مکالمه، سایر پروازهای تحت کنترل برج مراقبت پرواز نیز آن را شنیدهاند. انتشار و تحلیل دادههای تحت بررسی، از جمله این فایل صوتی مغایر با مقررات بررسی سوانح هوایی میباشد.
مطابق روال معمول تمام فرآیندهای بررسی سوانح در دنیا، در حال حاضر نیز بسیاری نکات و شواهد جمع شده که باید تجمیع و تحلیل شوند. فرآیند بررسی سانحه مطابق استاندارد ضمیمه 13 پیمان شیکاگو، جلب توجه عمومی از طریق انتشار یافتهها و شواهد تحلیل نشده نیست، بلکه یافتن دلایل و رفع آنها برای پرهیز از رخداد مجدد میباشد. بههمین دلیل نیز اسناد بررسی سانحه ،طبقهبندی شدهاند و انتشار آنها تنها توسط مسئول بررسی سانحه مجاز است.
سازمان هواپیمایی کشوری، روند بررسی ابعاد مختلف سانحه سقوط هواپیمای اوکراینی را در چارچوب قوانین ملی و مقررات بینالمللی ادامه خواهد داد و همکاری با کشورهای دخیل دراین سانحه نیز کمافیالسابق ادامه خواهد یافت. البته انتظار ازهمه طرفها این است که از سیاسی کردن سانحه و انحراف روند بررسی فنی و کارشناسی پرهیز کنند.
رشد اقتصادی کشور از زبان وزیر اقتصاد و دارایی
با نفت منفی بدون نفت مثبت
گروه اقتصادی / نرخ رشد اقتصادی 6 ماهه نخست سالجاری برای نخستین بار بهصورت کامل اعلام شد. بهگزارش خبرنگار «ایران» وزیر امور اقتصادی و دارایی روزگذشته در نشست خبری خود با خبرنگاران در پاسخ به پرسش خبرنگار «ایران» جزئیات نرخ رشد اقتصادی کشور را که تاکنون از سوی بانک مرکزی و مرکز آمار ایران منتشر نشده است اعلام کرد.
براساس اعلام فرهاد دژپسند، رشد بخش نفتی کشور بهدلیل کاهش شدید صادرات نفت خام و به تبع آن تولید آن با افت قابل توجهی مواجه شده است، اما خوشبختانه نرخ رشد غیرنفتی در سالجاری با وجود تمام محدودیتها با رشد همراه شده است. بهگفته وی، رشد بخش غیرنفتی اقتصاد ایران در سه ماهه نخست سالجاری نیم درصد بوده که این رقم در سه ماهه دوم سالجاری به مثبت 6 دهم درصد رسیده است. درمجموع رشد نیمه نخست سالجاری نیم درصد مثبت بوده است. وزیراقتصاد همچنین درخصوص میزان رشد اقتصادی زیرگروههای اصلی اظهار کرد: براساس تازهترین آمارها نرخ رشد اقتصادی بخش کشاورزی در سه ماهه دوم امسال به مثبت 9.5 درصد رسیده است که این نرخ برای بخش صنعت 4 دهم درصد و خدمات منفی 1.4 درصد بوده است که درمجموع به 6 دهم درصد میرسد.
وی درپاسخ به این سؤال که نرخ رشد اقتصادی در کل سالجاری چه میزان خواهد شد، گفت: پیشبینی میشود در کل سال 98 نرخ رشد بخش غیرنفتی اقتصاد به 9 دهم درصد مثبت برسد. وی اضافه کرد: درخصوص سال آینده هرچند نمیتوان عدد دقیقی اعلام کرد، اما تمام پیشبینیها از مثبت شدن تدریجی نرخ رشد اقتصاد حکایت دارد.
از استقراض 50 درصدی تا تأمین با مالیات
وزیراقتصاد در ادامه با اشاره به اینکه جدایی بودجه بهنفت از ابتدای انقلاب در دستور کار بوده است، اظهار داشت: زمانی که دولت تصمیم گرفت اتکا به نفت را کاهش دهد جنگ تحمیلی آغاز شد و نتوانست اهداف خود را پیش ببرد. همچنین تکانه سال ۶۴ در حوزه نفت، دولت را ناچار کرد در سال ۶۷، ۵۰ درصد بودجه را از طریق استقراض از نظام بانکی تأمین کند.
وی افزود: بعد از جنگ به اشکال مختلف مسأله جدایی از نفت اعلام شد تا اینکه در سال ۷۵ رهبری خواستار این موضوع شدند و اگرچه این هدف هرگز فراموش نشد اما با توجه به نیازهای مختلف، مسیر طی شد تا اینکه طی سنوات اخیر، جدایی نفت از بودجه جدیتر دنبال شد.
وی با بیان اینکه درآمدهای مالیاتی سالمترین و تمیزترین جایگزین درآمد نفتی است، گفت: مالیات مستقیم نیز تمیزترین نوع مالیات ستانی است که طی سالهای اخیر نیز برنامههای ویژهای در سازمان امور مالیاتی در دستور کار قرار گرفت تا اینکه امروز درآمدهای مالیاتی توانست بخشی از نیاز دولت به درآمد نفتی را تأمین کند. بهگفته وی در یک ساله اخیر رهکارهای مختلفی مانند اوراق قرضه، واگذاری شرکتهای دولتی، فروش داراییهای مازاد و تعمیق بازار سرمایه برای عبور از اقتصاد نفتی در دستور کار دولت قرار گرفته است. دژپسند افزود: در دولتهای یازدهم و دوازدهم هیچ استقراضی حتی یک ریال برای تأمین بودجه از نظام بانکی صورت نگرفته و درآمدهای مالیاتی به مرحلهای رسیده که میتوانیم بگوییم که بخشی از نیازهای دولت را تأمین میکند. وزیر اقتصاد گفت: بهرهمندی از عرضه اوراق و استفاده از بازار بدهی از دیگر روشهای تأمین مالی بود. تا به امروز برای بازپرداخت اوراق حتی یک ساعت هم با تأخیر مواجه نبودیم. اعتبار اسناد خزانه و اوراق دولتی خوش درخشید.
رشد 7 درصدی صادرات غیرنفتی
وی با بیان اینکه افزایش صادرات غیرنفتی از دیگر موضوعات مدنظر ما بود، گفت: دشمن در مقام انسداد این شیوه تأمین مالی برآمد اما در ۱۰ ماهه امسال نسبت به ۱۰ ماهه سال ۹۷، فقط ۳ درصد کاهش ارزشی داشت و از نظر وزنی ۲۷ درصد رشد داشت.
دژپسند تأکید کرد: اصلاح ارزش پایه صادراتی موجب کاهش ارزش صادرات شد آن هم برای اینکه صادرکنندگان کمتر در معرض فشار قرار گیرند. بهطور متوسط گمرک ۳۰ درصد ارزش پایه را کاهش داد و در واقع فقط کاهش ۳ درصدی در صادرات داشتیم. در واقع اگر عملیات را همگن کنیم باید رشد مثبت ۷ درصدی را برای صادرات لحاظ کنیم.
رشد ۵۰ درصدی در جلب سرمایهگذاری خارجی
دژپسند در مورد جلب سرمایهگذاری خارجی اظهار داشت: درحالی که در 10 ماهه سال گذشته در جذب سرمایهگذاری خارجی افت داشتیم، در 10 ماهه امسال با وجود همه مشکلات، میزان جلب سرمایهگذاری خارجی به حدود چهار و نیم میلیارد دلار رسیده است.
800 هزار میلیارد تومان تسهیلات میدهیم
دژپسند با بیان اینکه در چند سال اخیر سیستم بانکی بار سنگینی بر دوش کشیده است، گفت: سال گذشته تقریباً این سیستم 700 هزار میلیارد تومان تسهیلات داده است که امیدواریم امسال به بیش از 800 هزار میلیارد تومان افزایش یابد. بر اساس آمار در هشت ماهه نخست سال حدود 52 درصد این تسهیلات در راستای سرمایه در گردش بوده یعنی بانکها این شرایط را درک کردهاند.
6 هزار میلیارد تومان ارزش معاملات بورس
وی خاطرنشان کرد: همچنین دربازار بورس و فرابورس حدود شش هزار میلیارد تومان مبادله میشود که این رقم درشتی است و اگر این مبلغ به سایر بازارها کوچ کند میتواند آنها را دچار چالش جدی کند، بنابراین، این قابلیت در بازار بورس وجود دارد که هم تأمین مالی انجام دهد و هم از کوچ به بازارهای دیگر جلوگیری کند. وی در مورد تأثیر جهش نرخ ارز بر بازار سرمایه گفت: برخیها رشد بازار سرمایه را به این موضوع ارتباط میدهند، بنده نیز آن را انکار نمیکنم چون بسیاری از شرکتها صادراتی هستند اما شما نرخ ارز را در سال گذشته و امسال مقایسه کنید و بعد شاخص را نیز مقایسه کنید شاید درصدی از آن مربوط به نرخ ارز باشد. همچنین در بازار سرمایه رویکرد مدیریت بورس این است که ارز ضمن اینکه از دخالت در بازار پرهیز میکند اما مدیریت حمایتآمیز نیز دارد.
روشهای جدید برای خصوصی سازی
وزیر اقتصاد تصریح کرد: بهدنبال خصوصیسازی واقعی هستیم و یکی از مجرای خصوصیسازی شفاف همین بازار سرمایه است چون کاملاً رقابتی و آشکار است، خوشبختانه با تدابیر اندیشیده شده سه یا چهار شرکت در بورس عرضه خواهند شد و با روشهای جدیدی که تصویب کردیم بهدنبال مردمی کردن اقتصاد هستیم البته هدف تأمین مالی هدف فرعی است.
نمیخواهم فساد را کتمان کنم
دژپسند در پاسخ به سؤالی در مورد کاهش هشت پلهای رتبه ایران در شاخص ادراک فساد در سال 2019 گفت: البته در موضوع فساد باید بین ادراک فساد و فساد تمایز قائل شویم، در یک نظرسنجی 93 درصد گفته بودند که در کشور فساد وجود دارد اما وقتی گفته بودند که علائم فساد را بگویید تنها 13 درصد آنها قادر به آن بودند. بنده نمیخواهم بودن فساد را کتمان کنم اما اقدامات مناسبی بخصوص در گمرک و سازمان مالیاتی صورت گرفته و در مقابل آن گارد گرفتند و همان طور که گفتم بهترین راه مبارزه، دیجیتال کردن اقتصاد است.
نباید به اینستکس متکی باشیم
وی همچنین در مورد احتمال راهاندازی کانال مالی ایران و اروپا (اینستکس) در روزهای آینده گفت: دیشب در جلساتی که با مقامات داشتیم اخبار نویدبخشی در این مورد وجود داشت اما ما نباید کاملاً به آن متکی باشیم و کارها را تعطیل کنیم.
تصویب CFT و پالرمو به آینده موکول شد
وزیر اقتصاد در مورد تصویب دو لایحه CFT و پالرمو گفت: براساس قانون، اگر بین شورای نگهبان و مجلس اختلافی وجود داشته باشد آن موضوع به مجمع تشخیص مصلحت رفته و در آنجا بررسی و تصمیمگیری میشود. این موضوع در آخرین جلسه مجمع تشخیص مصلحت مورد بحث قرار گرفت اما تصمیمی در این مورد گرفته نشد و برای بررسی بیشتر به آینده موکول شد. ما در جلسه مقدماتی که با این گروه مالی داشتیم گزارشی ارائه کردیم مبنی بر اینکه از 41بندی که ایران باید اجرا میکرد، 36 مورد آن را اجرا کردهایم. وقتی این تعداد مورد را ما در کشور اجرا میکنیم نباید رفتن به لیست سیاه را مطرح کرد.
ثبت جهانی 14 شهرو روستا
زهرا کشوری
خبرنگار
شیراز شهر جهانی «صنایع دستی» شد. ملایر بهعنوان شهر جهانی مبل منبت در شبکه جهانی صنایع دستی ثبت شد. «ملیله» هم شهر زنجان را جهانی کرد. روستای قاسم آباد هم با چادرشب بافی در فهرست شورای جهانی صنایع دستی قرار گرفت تا در مجموع تعداد شهرها و روستاهای ایران در فهرست جهانی به عدد 14 برسد. آنطور که «علی اصغر مونسان» وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور میگوید:«بر اساس آمار جهانی تاکنون 48 شهر و روستا در دنیا بهعنوان شهر یا روستای جهانی صنایعدستی به ثبت رسیدهاند که 40 شهر در منطقه آسیا و اقیانوسیه، 6 شهر در امریکای لاتین و 2 شهر در اروپا بودهاند.»
مونسان با اشاره به حفظ رتبه برتر ایران از لحاظ تعداد شهرها و روستاهای جهانی صنایعدستی میگوید:«ایران با ثبت 11 شهر و 3 روستای جهانی، با مجموع 14 عنوان شهر و روستای جهانی صنایعدستی، مقام نخست را در میان کشورهای جهان دارد.» کشورهای چین با 7 شهر جهانی، شیلی با ۴ شهر و هند با ۳ شهر در رتبههای بعدی قرار دارند. پیش از این، تبریز برای فرش، اصفهان برای صنایعدستی خلاق، مشهد برای گوهرسنگها، لالجین همدان برای سفال، مریوان کردستان برای کلاشبافی (گیوه)، سیرجان کرمان برای گلیم شیریکی پیچ، آباده در حوزه منبت، میبد یزد در رشته زیلوبافی و روستاهای خراشاد خراسان جنوبی در حوزه حولهبافی و کلپورگان سیستان و بلوچستان برای سفالگری ۷ هزار ساله در فهرست شورای جهانی صنایعدستی به ثبت رسیده بودند. حال این سؤال پیش میآید که ثبت جهانیها چقدر در رونق و صادرات صنایع دستی کشور نقش دارد. فعالان این حوزه در گفتوگو با «ایران» ثبت جهانی صنایع دستی ایران در حوزههای مختلف را گام مثبتی ارزیابی میکنند. «سعید رونقیان» فعال فرش در تبریز در گفتوگو با «ایران» ثبت جهانی را مؤثر میداند اما معتقد است که تأثیر آنها در حدی نیست که بتواند صنایع دستی ایران را روی زبانهای جهانی بیندازد. او میگوید: «برنامهریزیها سیستماتیک نیست که مثلاً ما بگوییم فرش تبریز قبل از ثبت جهانی 10 درصد فروش داشت و بعد از آن به 40 درصد رسید. اما این ثبت جهانی بیتأثیر نیست هرچند که تأثیر آن هم محسوس نیست!» او عدم تأثیرگذاری محسوس ثبت جهانی شهرها و روستاهای مختلف را بهدلیل وجود مشکلات در سایر حوزههای مرتبط با صنایع دستی کشور میداند. او صنایع دستی را تافته جدا بافته از اقتصاد کلان ایران نمیداند و میگوید: «بنابراین نمیتوان تنها با ثبت جهانی شهری انتظار داشت که صنایع دستی آن به خارج از کشور صادر شود.» او فرش ایران را یک برند جهانی شناخته شده میداند اما تحریمها، مشکلات مبادلات جهانی و روادید را از جمله دلایلی میداند که باعث میشود فرش ایران نتواند در بازار جهانی فروش شایسته داشته باشد.
او واردات مواد اولیه را هم یکی دیگر از مشکلات این صنعت برای استفاده از موقعیت ثبت جهانی میداند و میگوید: «تولید پشم و ابریشم داخلی کفاف نیاز صنعت فرش ایران را نمیدهد اما واردات آن هم با مشکلات کلان اقتصادی گره خورده است.»
او معتقد است باید به شکل هدفمند و نتیجه محور برای استفاده از موضوع جهانی شدن صنایع دستی برنامهریزی کرد. رونقیان اعتقاد دارد که مرکز ملی فرش، سازمان میراث فرهنگی کشور، وزارت ارشاد اسلامی و وزارت اقتصاد باید درباره صنایع دستی جامعتر تدبیر کنند. باید برنامهریزی شود تا معلوم گردد که اقتصاد ایران از کجا میتواند با اقتصاد جهانی مرتبط شود. به گفته او، نظام تجارت دنیا متفاوت شده است. حالا شرکتهای بزرگ چندملیتی میدان را در دست گرفتهاند. مثلاً در حوزه دیزاین که فرش هم بخشی از آن است ما با شرکتهای چندملیتی بزرگ رو به رو هستیم. باید برنامهریزی کرد که چطور میشود در کنار آنها، با آنها یا در مقابل آنها کار کرد؟
«سیدعباس شیردل»، رئیس اتحادیه صنایع دستی اصفهان هم به «ایران»می گوید:«ثبت جهانی شدن یک مقوله است و حفظ و استفاده از آن موضوعی دیگر.» او اعتقاد دارد در کشور ایران از مقوله سوم هیچ استفادهای نمیشود.
شیردل تعریف برنامه ها و رویدادهایی را که به ایجاد اشتغال، افزایش گردشگر ورودی و فروش صنایع دستی منجر میشود از جمله برنامههایی میداند که میتواند به تأثیرگذاری ثبت جهانیها کمک کند. او میگوید:«ولی متأسفانه هر بار شرایطی به وجود میآید که این برنامه ها و رویدادها بهم میخورد.»
او البته ثبت جهانی اصفهان را بهعنوان «شهر صنایع دستی خلاق» بسیار مؤثر میداند و میگوید: «ما هر 6 ماه یکبار به سازمان جهانی صنایع دستی گزارش میدهیم. شرایط ما نسبت به چهارسال پیش بهتر است.» او ثبت جهانی را باعث افزایش کار علمی و کیفیت صنایع دستی اعلام میکند. به گفته شیردل ثبت جهانی هم روی کیفیت صنایع دستی و هم فروش آنها تأثیر گذاشته است. هرچند اعتقاد دارد که مسائلی خارج از اداره هنرمندان و بازار صنایع دستی این بازار جهانی را دستخوش تغییرات منفی کرده است! او تحریمها و برخوردهای ایران و امریکا و حالا هم کرونا را باعث کاهش فروش صنایع دستی میداند. او عید چینیها را یکی از فرصتهای فروش صنایع دستی ایران از جمله اصفهان میداند و میگوید: «هر سال در این موقع از سال شاهد حضور چینیهای زیادی در اصفهان بودیم که خوب خرید میکردند اما امسال تعداد آنها کاهش یافته است.»
در پی تذکر به صداوسیما درباره حواشی برنامههای زنده
برنامههای زنده ضبطی میشوند!
مریم سادات گوشه
خبرنگار
طی روزهای اخیر مرتضی میرباقری معاون سیمای سازمان صدا و سیما در حاشیه یک نشست تأکید کرد که برخی برنامههای زنده به خاطر تذکر نهادهای امنیتی و بالادستی لازم است که ضبطی تهیه شوند.
حاشیههای برنامههای زنده اخیر علت این تذکر عنوان شده است. حاشیههایی که بارها و بارها از برنامههای زنده صدا و سیما پخش شده است و مربوط به اکنون هم نیست. سالهاست که این اتفاق میافتد و مسئولان صدا و سیما به جای اتخاذ تصمیمی درست حالا تن به ضبطی شدن برنامههای زنده دادهاند. این در حالی است که تلویزیون در دنیا به سمت تولید برنامه زنده حرکت میکند تا مخاطب بیشتری جذب کند. میرباقری در این نشست گفته بود:«برنامه زنده یعنی تولید و پخش برنامه همزمان باشد، مثل بسیاری از برنامههای خبری که همزمان پخش میشود یا مسابقات فوتبال که همزمان روی آنتن میرود و ما ساعت بسیار زیادی برنامه زنده داریم که در لحظه مثل شهادت سردار سلیمانی و پرتاب موشک به پایگاه عین الاسد به آنها پرداخته شد و میشود. اینبرنامهها ضرورت دارد زنده باشد. ما ضوابطی را در رابطه با برنامههای زنده اعلام کردیم و برنامههایی که ضرورت ندارد زنده پخش شوند ضبطی میشوند و یک یا دو ساعت بعد از تولید پخش می شوند. »
سؤالی که ممکن است ذهن مخاطبان تلویزیون را به خود مشغول کند این است که آیا تلویزیون کارشناس رسانه با سواد لازم و کافی ندارد؟ اگر دارد چرا از کارشناسان و مجریان حاذق استفاده نمیکند؟ و ترجیح میدهد به جای تغییرات اساسی از تغییر مدیران گرفته تا تغییر مجریان ناکارآمد، برنامه را ضبطی کند.
رضا درستکار منتقد تلویزیون این مشکل را از مدیران و مسئولان شبکههای سیما میداند و در این باره به «ایران» میگوید: «آنها صلاحیت مدیریت ندارند و الا باید برنامهها به سمت پخش زنده بروند. بعد از گذشت 40 سال از انقلاب اینگونه برخوردها به نوعی توهین به مخاطب است. اگر محتوای آن برنامهها اشکال دارد قطعاً مدیران اشکال دارند. » او در پاسخ به اینکه به نظر میرسد برخی مجریان سیما سواد رسانهای کافی ندارند و آیا به جای حذف برنامه زنده سیاستگذاریها باید تغییر میکرد، تصریح کرد: «دنیا به سمت پخش زنده برنامهها حرکت میکند اما چون انتخابهایمان غلط است و مدیریتمان به روز نیست و فرسوده است، اینگونه رو به عقب حرکت میکنیم. به جای اینکه پل را بالا ببریم جلوی رودخانه را میگیریم. مدیر اشتباهی باعث تبدیل برنامه زنده به ضبط شده میشود. »
اما محمود گبرلو منتقد سینما نظرش متفاوت است او که زنده بودن یا ضبطی بودن برنامههای تلویزیون را جزو دغدغههایش نمیداند، در این باره میگوید: «مهم این است که نکاتی که برای مردم اهمیت دارد پخش شود. برخی حذفیات مهم است و باید اتفاق بیفتد و برخیها هم تلویزیون تشخیص داده است که نباید پخش شوند. هر برنامهای که مناظره محور است باید بهصورت زنده پخش شود. این خاصیت مناظره است و میهمان برنامه هم به خاطر زنده بودن برنامه قبول میکند که بیاید و راحتتر نظرش را عنوان کند. اما در برخی برنامههای زنده این اتفاق ناگوار افتاده است و من متأسفم که برخی از زنده بودن برنامه سوءاستفاده میکنند و کلمات غیر حرفهای و غیر ادبی را به کار میبرند. » او با اشاره به چندین برنامه سینمایی زنده از تلویزیون که در آن از الفاظ زشت نسبت به فیلمسازان به کار برده شده اظهار تأسف کرد و در این باره تصریح کرد: «وقوع این اتفاقات دوحالت دارد یا فرد پشت دوربین بیسواد و بیاندیشه است و آداب اجتماعی را رعایت نمیکند یا تلویزیون مایل است اینگونه آدمها باشند و حرفهای رکیک بزنند. اینجاست که من حق میدهم که برنامهها بهصورت ضبطی پخش شوند. متأسفانه به جای اینکه یک منتقد سینمایی که اینگونه از کلمات رکیک استفاده میکند، را کنار بگذاریم همه گروههای تلویزیونی را به دردسر میاندازیم.»
یک مدیر شهرداری تهران به «ایران» توضیح داد
تغییرات طرحترافیک
حمیده امینی فرد
خبرنگار
طرح ترافیک در سال 99 چگونه اجرا خواهد شد؟ آیا نسبت به امسال با تغییرات جدیدی روبهرو خواهد بود؟ عمار سعیدیانفر، مدیر واحد ساماندهی محدودهها و طرحهای ترافیک شهرداری تهران به تمام سؤالات شهروندان پیرامون طرح ترافیک و طرح کاهش برای سال آینده پاسخ میدهد؛گفتوگوی ما با او را در زیر میخوانید:
برخی رسانهها از 6 تغییر اساسی طرح ترافیک سال 99 نسبت به سال 98 خبر دادهاند، این تغییرات شامل چه چیزهایی میشود.نه اینطور نیست. طرح ترافیک 99 تنها در یک مورد تغییر ویژه کرده که آنهم افزایش تخفیف برای دارندگان معاینه فنی برتر است. ما برای سال آینده برای این افراد تخفیف 30 درصدی قائل شده ایم، درحالیکه امسال 25 درصد بوده است.
برای ورود به طرح ترافیک باید حتماً رزرو انجام داد؟بله، این تغییر جدیدی نیست و بویژه در سال 97 و تا حدودی هم در سال 98 اجرا میشد. تنها تفاوت این است که ما آن را بهصورت یک الزام درآوردهایم و خودروها حتماً باید قبل از ورود به طرح رزرو کنند.
چه تعداد خودرو مجوز ورود بهطرح ترافیک را دارند؟10 هزار خودرو و ما برای 40 هزار خودرو نیز سهمیه رزرو پیشبینی کردهایم که از طریق اپلیکیشن تهران من که بزودی رونمایی میشود، میتوانند از یک هفته تا یک روز قبل از ورود، اقدام به رزرو کنند. فعلاً همین 103 هزار خودرو قطعی شده و قرار به کاهش یا افزایش سهمیه ورودی نیست. البته رانندگان تا ساعت 6 صبح همان روز هم وقت دارند تا رزرو خود را کنسل کنند، اما اگر کسی اقدام به کنسل نکند، از آنجاکه سهمیه یک خودروی دیگر را اشغال کرده است، 20 درصد قیمت پایه از آن کسر میشود.
اگر کسی نتوانست رزرو کند، چطور؟بههرحال باید سقف رعایت شود، این کار بهدلیل کنترل ترافیک و بهدنبال آن کاهش آلایندگی صورت میگیرد. اگرچه امسال هم روزهایی داشتهایم که سقف را رد کردهاند. اما فردی که بدون رزرو وارد محدوده شود تا ساعت 24 همان روز فرصت دارد تا رزرو کند، اگر سهمیه جا ندهد و به طور کامل ظرفیت پر شده باشد، مجبور به پرداخت بالاترین نرخ خواهد شد.
ورود به طرح ترافیک برای سال 99 چند درصد افزایش مییابد؟
نرخ عوارض ورود به محدوده طرح ترافیک به طور میانگین 17 درصد افزایش یافته است. براین اساس خودروهایی که دارای معاینه فنی برتر بوده، با افزایش 13.5 درصدی نسبت به سال گذشته باید حداقل 16 هزار و 464 تومان پرداخت کنند.خودروهایی که فاقد معاینه فنی برتر هستند نیز با معاینه فنی عادی مشمول افزایش 21 درصدی میشوند که بیشترین رقم قابل پرداخت برای این افراد 54 هزار و 400 تومان خواهد بود.
می توان با افزایش نرخ، مطلوبیت خودروی شخصی را کاهش داد؟
ما تلاش میکنیم تا این اتفاق بیفتد، اما مطلوبیت زمانی پایین میآید که نرخها افزایش یابد و سرویس دهی سیستم حملونقل عمومی هم ارتقا یابد. جالب اینکه بعد از اصلاح نرخ سوخت در آبان و آذر ماه، فقط استفاده از مترو 15 درصد افزایش یافت.
برخی معتقدند که این افزایش نرخ تنها به درآمدزایی برای شهرداری منجر میشود و عملاً تأثیری بر کاهش ترافیک ندارد، البته بحث وصول درآمدهای حاصل از این محل هم مطرح است، ظاهراً طلب شهرداری از این ناحیه طی دو سال، 550 میلیارد تومان است؟
ما تا الان از این محل حدوداً 300 میلیارد تومان درآمد داشتهایم که بسیاری از پرداختها با تأخیر انجام میشود. مثلاً در سال 98، توانستیم حدود 60 تا 70 میلیارد تومان از طلبهای سال 97 را وصول کنیم.
درصورتیکه شاخص آلایندگی مثل امسال افزایش یابد، آیا سهمیهها تغییر نمیکند؟شورای شهر ما را مکلف کرده تا اگر میانگین شاخص آلودگی از عدد 100 عبور کرد، نرخ ورود به محدوده 50 درصد و در صورتیکه شاخص از عدد 150 بگذرد، 100 درصد افزایش نرخ برای سال 99 داشته باشیم. امسال هم در دو روز افزایش 50 درصدی را اعمال کردیم.
درباره طرح کاهش چه تغییرات احتمالی پیشبینی شده است؟
محدوده قطعاً تغییر نمیکند. چراکه مصوبه و دستور کار شورای ترافیک تهران مبنی بر تغییر محدوده نیست، به احتمال زیاد برنامه امسال برای سال 99 هم پیاده خواهد شد، چون دستور جدیدی به ما ابلاغ نشده است و همچنان 20 روز سهمیه رایگان اعمال میشود.
ساعات ورود به محدوده چطور؟در نیمه اول سال، پایان طرح ترافیک و طرح کاهش ساعت 19 خواهد بود و ممکن است مثل امسال، در نیمه دوم سال با نظر پلیس از 19 به 18 کاهش یابد.
نرخ محدوده کاهش، افزایش نمییابد؟نرخ ورود به محدوده طرح کاهش، همان 50 درصد نرخ ورود به محدوده طرح ترافیک است، البته پیشنهاد شهرداری افزایش حدود 65 درصدی بود که شورا با آن موافقت نکرد.
ظاهراً پلیس همچنان با اجرای طرح کاهش مخالف و معتقد است که تأثیری بر روند کاهش ترافیک نداشته است.ما لایحه امسال را با نظر و هماهنگی پلیس به شورا ارائه کردیم و پلیس نیز با رزرو و تعیین سقف برای خودروها موافق بود و اتفاقاً تعامل خوبی با یکدیگر داریم.
افزایش قاچاق چوب در کردستان با ممنوعیت واردات
سوسکها و قاچاقچیان جنگلهای زاگرسی را میخورند
شیما جهان بخش
خبرنگار
مهاجمان و تهدیدکنندگان جنگلهای زاگرسی کم نیستند، از سوسک چوبخوار و پروانه برگ خوار گرفته تا خشکسالی و آتشسوزی، اما تهدید بزرگتر؛ قاچاق چوب دراین جنگلهاست که هرسال پرونده آن سنگینتر میشود. در سالهای اخیر با اجرای طرح 10 ساله تنفس جنگلهای شمال و محدودیتهای واردات چوب، جنگلهای بلوط و بنه در استانهای زاگرسی بیش از هر وقت دیگر مورد توجه قاچاقچیان چوب قرار گرفتهاند. 374 هزار هکتار از جنگلهای استان کردستان و 10 هزار هکتار بیدستانهای حاشیه رودخانههای این استان هم از این تهدید در امان نمانده است. از طرفی موقعیت مرزی استان کردستان راه را برای خروج چوبها به خارج از کشور باز کرده است.
سعدی نقش بندی، مدیر کل منابع طبیعی کردستان در این زمینه میگوید: تمام جنگلهای حوزه زاگرس با قاچاق چوب درگیرند. البته این مشکل در کردستان به علت مرزی بودن بیشتر است و طبق آمارها بیشترین قاچاق چوب استان مربوط به حوزه مریوان و سرو آباد است. مهمترین علت قاچاق چوب در استان، تعدد صنایع وابسته به چوب است. تقاضا در بازار، برای چوب بالاست و همین مسأله باعث شده قاچاقچیان از این وضعیت به نفع خود استفاده کنند. البته این موضوع تنها مربوط به چوب نیست و شامل بخشهای دیگر نیز میشود.
وی با بیان اینکه برای بیشتر صنایع فرقی ندارد که مواد اولیه مورد نیاز آنها از کجا و به چه شکل تأمین میشود، ادامه میدهد: طی سالهای گذشته بخشی از چوب مورد نیاز صنایع از جنگلهای شمال و بخشی هم از طریق واردات تأمین میشد، اما از آنجایی که از یک سو با اجرای طرح تنفس 10 ساله جنگلهای شمال و از سوی دیگر با محدودیت واردات روبهرو شدهایم در حال حاضر جنگلهای زاگرس بهترین منبع برای تأمین چوب است. همین مسأله سبب شده قاچاقچیان به جان جنگلهای 11 استان زاگرسنشین بیفتند که کردستان هم بخشی از آن است.
بهگفته وی این روزها قاچاقچیان به سمت قطع درختان باغی نیز روی آوردهاند، به گونهای که با افزایش تقاضای صنایع در برخی موارد حتی باغداران برای کسب درآمد بیشتر حاضر هستند بهجای برداشت محصول و فروش آن به بهای اندک، درختان مثمر خود مانند گردو را قطع و چوب آن را بفروشند. جالب است بدانید بررسیهای انجام شده در منابع طبیعی نشان میدهد، 20 درصد درختان قطع شده مربوط به نهالهای اصلاح شده بوده است.
مدیرکل منابع طبیعی کردستان چالش دیگر این بخش را قطع بیدزارهای حاشیه رودخانه میداند و میگوید: اغلب جنگلهای استان گلستان در مناطقی واقع شده که دسترسی به آنها مشکل است، اما بیدزارها در حاشیه رودخانهها و نقاط قابل دسترس قرار دارند و قاچاقچیان شبانه به قطع بیدها اقدام میکنند.
8 تا 10 هزار هکتار بیدزار در استان وجود دارد که بهصورت خود رو در کنار رودخانهها رشد کردهاند. البته درست است که این درختان خود رو هستند، اما هرگونه درختی که در عرصه سرزمینی سبز شده باشد جزو انفال حساب میشود و هرفردی اقدام به قطع این درختان کند از طریق مراجع قضایی با او برخورد میشود.
وی نقش ساکنان بومی منطقه برای حفظ و حراست از منابع طبیعی را پررنگ میخواند و میافزاید: سازمان منابع طبیعی با برگزاری دوره های توجیهی و فرهنگ سازی، جوامع محلی را توجیه کرده که تمام این درختان سرمایه خود آنهاست و اگر آسیبی به منابع طبیعی استان برسد اولین کسانی که متضرر میشوند، مردم هستند. از آنان خواستهایم در صورت امکان جلوی افرادی که میخواهند درختان را قطع کنند بگیرند و اگر امکان این کار برای آنان فراهم نیست از طریق شماره تلفن 1504، اداره منابع طبیعی را در جریان بگذارند. ضمن اینکه اگر مردم بتوانند در هنگام ارتکاب به قطع درختان موضوع را اطلاع دهند، میتوانیم سرمنشأهای اصلی قطع درختان را بازداشت کنیم. وسعت 374هزار هکتاری جنگلهای زاگرسی استان و مهم تر از آن شکل پراکنش 700 هزار هکتاری آن شرایطی را به وجود آورده که حفاظت از این عرصهها سخت است و باید تمام دستگاههای عضو نهضت سبز مانند محیط زیست، هلال احمر، راه و شهرسازی، جهاد کشاورزی و... در این زمینه، منابع طبیعی را یاری کنند. نکته مهم این است که عضویت در چنین نهادی به تنهایی کاری را از پیش نمیبرد و این دستگاهها باید با استفاده از امکانات خود به صیانت از عرصههای ملی کمک کنند.
نقشبندی با اشاره به رشد مشارکت جوامع محلی، میافزاید: متأسفانه با توجه به اینکه در برخی از شهرستانهای مرزی از جمله بانه، مریوان و سروآباد مردم درآمد کافی برای گذران زندگی ندارند بهصورت شبانه اقدام به قطع درختان میکنند تا با فروش چوب آن بتوانند گذران زندگی کنند. هرگونه جابهجایی و حمل چوب در بین شهرها و جادههای بینشهری بدون مجوز رسمی از اداره منابع طبیعی جرم محسوب میشود. با پیگیریهای انجام شده مجوزهای لازم از دستگاه قضایی برای ورود مستقیم نسبت به برخورد با کامیونهای حامل چوب اخذ شده است. البته در بحث محموله چوب درختان باغی نمیتوانیم ورود کنیم، اما برای اینکه بحث قطع درختان باغی در استان همهگیر نشود به جهاد کشاورزی پیشنهاد دادهایم که اگر کشاورز و باغداری قصد قطع درختان خود را دارد حداقل بعد از بررسی توسط کارشناسان برای آنها تأییدیه قطع درخت صادر کنند تا دیگراداره منابع طبیعی به این قضیه ورود پیدا نکند.
این مقام مسئول با ابراز نگرانی در خصوص رشد کورههای تولید زغال، میگوید: برخی مردم استان تمایل به تهیه زغال و فروش آن به قیمت بالا دارند، از اینرو با همکاری جوامع محلی از ابتدای پاییز امسال بیش از 5 کوره با اطلاع مردم جمعآوری شده است. اغلب این کورهها در مناطقی است که تنها مردم محلی میتوانند آن را شناسایی کنند، از اینرو بدون همکاری مردم، جلوگیری از فعالیت متخلفان سخت است.
مدیر کل منابع طبیعی کردستان حیاتیترین راهکارها برای برون رفت از بحران تخریب و نابودی جنگلها را توسعه زراعت چوب میداند و میافزاید: با این اقدام میتوان در اولین مرحله با تولید فراوان چوب و رفع حداقل نیازهای چوبی کشور، فرصت کافی برای برنامهریزیهای بعدی و مقابله با سایر عوامل مخرب داشت؛ در این زمینه اگر کسی در محدوده و بستر رودخانهها زمینهایی دارد حاضریم نهال صنوبر رایگان و حتی تسهیلات در اختیارش قرار دهیم تا اقدام به کاشت درخت کند.
ایران جشنواره
هر روز 4 صفحه همراه روزنامه و 16 صفحه در سالن های نمایش فیلم و اجرای تئاتر
رضا بهرامی کارگردان نمایش «کریملوژی» در گفتوگو با «ایران» :
بایدتولید اندیشه کنیم
- گزارش «ایران» از نمایش های برجسته سیوهشتمین جشنواره تئاتر فجر وقتی صحنه نمایش از آیندهای درخشان میگوید
13تا 16
بایدتولید اندیشه کنیم
- گزارش «ایران» از نمایش های برجسته سیوهشتمین جشنواره تئاتر فجر وقتی صحنه نمایش از آیندهای درخشان میگوید
13تا 16
ایران و کرونا
واقعیت این است جهان چنان کوچک شده که دیگر نمیتوان مرزهای جغرافیایی و کشوری را چندان جدی گرفت. گذشت آن زمانی که بتوان با کنترل یک جاده خاکی عبور و مرور افراد را کنترل کرد و مانع سرایت یک بیماری از یک روستا به روستای دیگر یا از یک شهر به شهر دیگر شد. حجم بزرگ و باورنکردنی جابهجایی گسترده و سریع مسافر و کالا و وسایل حملونقل مانع از آن میشود که کنترلهای مرسوم را برای جلوگیری از اشاعه بیماری به نحو کامل بتوان انجام داد. بنابراین دیر یا زود بیماریهای واگیر و ویروسی به بیشتر نقاط جهان منتقل میشود و البته پساز مدتی نیز شعلههای آتش آن فرو خواهد نشست. همچنان که ایدز فراگیر شد. آن زمانی که ویروس ایدز در جهان بویژه غرب غوغا میکرد عدهای در ایران خوشخیالانه گمان میکردند که ایدز عذاب الهی است که بر غربیها وارد شده است. در حالی که آنان موفق شدند ایدز را کنترل کنند، ولی آسیا و آفریقا و سایر جوامع مشابه درگیر ماجرا هستند و ایران عزیز هم از این قاعده مستثنی نبوده است. از اینرو ایران نیز احتمالاً با کرونا مواجه خواهد شد ولی این امر نباید موجب بدبینی یا ترس و نگرانی بیهوده شود. وضعیت بهداشت در ایران در سالهای گذشته تحولات مهمی داشته است. شاخص مهم آن در امید به زندگی است که در ایران حدود 75 سال است که با توجه به سطح توسعه اقتصادی ایران این شاخص مطلوب است. و مهمتر از آن این است که نظام درمانی ایران یکی از موفقترین و تخصصیترین نظامهای درمانی است و در زمینه مبارزه با بیماریهای واگیردار نیز در چند دهه اخیر موردی که چندان ناهنجار باشد، مشاهده نشده است، از اینرو حتی اگر کرونا وارد ایران هم بشود، انتظار میرود که نظام بهداشتی و درمانی به طور نسبی موفق عمل کند. با وجود این چرا مقامات وزارت بهداشت و درمان باید به طور مکرر تکرار کنند که در این باره صادقانه اطلاعرسانی کرده یا نظر میدهند؟ مگر یک بار گفتن کفایت نمیکند؟
بهنظر میرسد که مشکل جای دیگری است. هم در حوزه بهداشت و درمان و هم در عرصه عمومی کشور این مشکل را باید جستوجو کرد. کاهش اعتماد عمومی ریشه همه این مشکلات است. اینکه یک نفر به خود اجازه دهد تا از شهرت حضور تلویزیونی خود استفاده کند خبری را منتشر کند که به طور معمول نباید درست باشد، ولی به طور نسبی پذیرفته شود، ریشه در بحران اعتماد دارد.
در حوزه بهداشت و درمان باید در مواجهه با خبر مشاهده قرصهای مشکوک در کیک و پیشتر اخبار مربوط به ایدز در یک روستا و نیز اخباری که درباره شیر منتشر شده بود قاطعانه و صریح و روشنتر برخورد میشد، تا مردم نسبت به اخبار و گزارشهای رسمی اعتماد پیدا کنند. همچنین قرار نیست که همه اخبار و نظرات را مقامات رسمی از جمله وزیر یا معاونان وی اعلام کنند.
بهتر است که نهادهای مدنی و اشخاص موجه و معتبر در هر حوزه از جمله بهداشت و درمان نیز وارد میدان شوند. ممکن است چند تا انتقاد هم داشته باشند، ولی در عوض مردم نظرات آنان را محترم خواهند شمرد. در همین جریان کرونا تاکنون چند تن از پزشکان بهطور مستقل ویدئوهایی را تهیه و منتشر کردهاند که با استقبال عمومی هم مواجه شده است از جمله یک خانم پزشک توضیحات بسیار خوب و آرامبخشی را به مردم میدهد که اعتماد مخاطبان را نیز جلب میکند. وزارت بهداشت و سایر نهادهای اجرایی باید این ظرفیت را جدی بگیرند. در حوزه عمومی کار سختتر است. بیاعتمادی به اظهارات مقامات بهداشتی و درمانی در ذیل بیاعتمادی عمومی قابل درک است. متأسفانه ماجرای هواپیما ضربه سنگینی را به اعتماد عمومی زد و انتشار نوار اخیر نیز آن را تشدید کرده است. با این حال باید از گذشته درس گرفت و به بازسازی اعتماد از دست رفته اقدام نمود.
ناسازگاری متن و زمینه
عباس عبدی
رئیس انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران
در روزهای گذشته خبری منتشر شد که یک ماهنامه ارتباطی از 59 خبرنگار زن شاغل در رسانههای ایران سؤالهایی را پرسیده که براساس آن 90 درصد از این خبرنگاران حداقل یک بار در راه تهیه خبر با مزاحمت جنسی روبهرو شدهاند. این خبر بلافاصله بازتاب داشت و برخی از همکاران که حساس هستند درخواست داشتند که انجمن صنفی روزنامهنگاران درباره این ادعا واکنش نشان دهد و این ادعا را تکذیب کند. در این باره حتماً در انجمن صنفی گفتوگو خواهد شد ولی چون ممکن است به هفته آینده موکول شود، لازم میدانم که نظر خودم را بیان کنم. پیشتر باید گفت هیچ کس بهصورت پیشفرض قادر به تأیید و تکذیب این گونه اخبار و گزارشها نیست بلکه مرجع تولیدکننده باید بهصورت مستقل مستندات خود را ارائه کند. بنابراین تا زمان ارائه چنین مستنداتی فرض میکنیم که چنین گزارشی درست باشد.
با این فرض مهمترین مشکل این است که بیان چنین گزارشی با لفظ مزاحمتهای جنسی یا آزار جنسی در عرف جامعه ایرانی، نزد غالب مخاطبان ایرانی معنایی متفاوت از به کار بردن این کلمه و لفظ در محتوای گزارش دارد که بر حسب معنای کشورهای توسعهیافته تدوین شده است. اگر گزارشهای صفحه حوادث روزنامههای ایران را دیده باشید، آزار جنسی معادل تجاوز کامل جنسی به کار برده میشود که یکی از بدترین جنایات است و معلوم نیست که چرا اصولاً از لفظ تجاوز استفاده نمیشود؟ گویی کلمه آزار جنسی فقط به معنای «تجاوزِ کامل» است و کمتر از آن آزار محسوب نمیشود!!
در حالی که آزار جنسی میتواند حتی شامل یک نگاه غیر عادی هم باشد. شامل بیان یک کلمه خارج از عرف روابط دو طرف هم باشد. حتی به کار بردن توضیحات زیباییشناسانه از یک خانم از سوی یک مرد که هیچ رابطه نسبی و سببی ندارند میتواند مصداق آزار جنسی محسوب شود. به کار بردن الفاظ رکیک یا پیشنهادی بهظاهر ساده و امثال آن نیز مصداق آزار جنسی است. لمسهای بدنی عادی نیز مصداق آن است چه رسد به مراتب بالاتر؛ در نتیجه آزار جنسی منحصر به رابطه جنسی نمیشود. در همین گزارش نیز در جزئیات امر فقط در 3 درصد موارد به آزار لمسی اشاره شده است. پژوهشها نشان میدهد که اغلب زنان تجربههای آزاردهندهای در خیابان از شنیدن الفاظ زشت یا رفتارهای دیگر از سوی مردان دارند و همه آنان را میتوان مصداق زنانی دانست که آزار جنسی دیدهاند. بدون اینکه مفهوم هتک شدید جنسی در ایران رخ داده باشد. در همین گزارش آمده است که 65 درصد پاسخگویان گفتهاند که آزار کلامی دیدهاند. حتی کاربرد لفظی که زن را متوجه جایگاه پایینتر جنسیتی او کند، نیز مصداق این آزار است. 32 درصد نیز در فضای مجازی آزار جنسی دیدهاند و فقط 3 درصد آزار لمسی بوده که آن نیز قطعاً معنای ویژه جنسی ندارد. در واقع به کار بردن لفظ و لغت آزار جنسی یا مزاحمت جنسی با معنای غربی آنکه در جوامع دیگر رایج است ممکن است که در ایران با برداشت کاملاً متفاوت مواجه شود.
در جامعهای که روزانه شاهد هستیم که زنان محترم کنار خیابان ایستادهاند و منتظر تاکسی هستند ولی پیاپی خودروهای مزاحم جلوی پایشان ترمز میکنند، ولی این را آزار جنسی نمینامیم، آنگاه به کار بردن برخی الفاظ را چگونه میتوان آزار جنسی نامید؟ خوشبختانه زنان روزنامهنگار ما از چنان شهامت و جرأتی برخوردار هستند که پاسخهای مناسب را به کسانی که حقوقشان را رعایت نمیکنند بدهند و قطعاً هم جامعه ما به جایی نرسیده است که کسانی بتوانند با شهروندان تا این حد بیپروا برخورد کنند. ولی فراموش نکنیم که روزنامهنگاران بویژه زنان آنان از اقشار پیشرو جامعه در استیفای حقوق زنان هستند و کمترین رفتار نامناسب به خود را بحق، نوعی آزار تلقی میکنند. حتی آزار جنسیتی (و نه جنسی) برای آنان چنان اهمیت دارد که همیشه در ذهن آنان میماند و برای مقابله با آن اقدام میکنند. بنابراین اولین وظیفه هر پژوهشگر و گزارشگر این است که در استفاده از لغات و متن برای انتقال مفاهیم به زمینهای که آن را به کار میبرد توجه کند. اصطلاحاً هر text در یک context معنای خاص خود را دارد. آزار جنسی در ذهن اجتماعی و عرف مطبوعاتی ایران معنایی متفاوت از این کلمه در جوامع توسعهیافته دارد. با این حال امیدواریم که این گزارش و این یادداشت آغازی باشد برای توسعه مفهومی کلمه مزاحمت یا آزار جنسی از معنای ساده آنکه تجاوز جنسی کامل است به معنایی دقیقتر که حتی نگاههای آزاردهنده را نیز شامل شود. با این تعریف یکی از بدترین آزارهای جنسی تهدیدی بود که چندی پیش یک میهمان برنامه صداوسیما علیه یک خانم هنرمند و دخترش انجام داد.
رئیس انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران
در روزهای گذشته خبری منتشر شد که یک ماهنامه ارتباطی از 59 خبرنگار زن شاغل در رسانههای ایران سؤالهایی را پرسیده که براساس آن 90 درصد از این خبرنگاران حداقل یک بار در راه تهیه خبر با مزاحمت جنسی روبهرو شدهاند. این خبر بلافاصله بازتاب داشت و برخی از همکاران که حساس هستند درخواست داشتند که انجمن صنفی روزنامهنگاران درباره این ادعا واکنش نشان دهد و این ادعا را تکذیب کند. در این باره حتماً در انجمن صنفی گفتوگو خواهد شد ولی چون ممکن است به هفته آینده موکول شود، لازم میدانم که نظر خودم را بیان کنم. پیشتر باید گفت هیچ کس بهصورت پیشفرض قادر به تأیید و تکذیب این گونه اخبار و گزارشها نیست بلکه مرجع تولیدکننده باید بهصورت مستقل مستندات خود را ارائه کند. بنابراین تا زمان ارائه چنین مستنداتی فرض میکنیم که چنین گزارشی درست باشد.
با این فرض مهمترین مشکل این است که بیان چنین گزارشی با لفظ مزاحمتهای جنسی یا آزار جنسی در عرف جامعه ایرانی، نزد غالب مخاطبان ایرانی معنایی متفاوت از به کار بردن این کلمه و لفظ در محتوای گزارش دارد که بر حسب معنای کشورهای توسعهیافته تدوین شده است. اگر گزارشهای صفحه حوادث روزنامههای ایران را دیده باشید، آزار جنسی معادل تجاوز کامل جنسی به کار برده میشود که یکی از بدترین جنایات است و معلوم نیست که چرا اصولاً از لفظ تجاوز استفاده نمیشود؟ گویی کلمه آزار جنسی فقط به معنای «تجاوزِ کامل» است و کمتر از آن آزار محسوب نمیشود!!
در حالی که آزار جنسی میتواند حتی شامل یک نگاه غیر عادی هم باشد. شامل بیان یک کلمه خارج از عرف روابط دو طرف هم باشد. حتی به کار بردن توضیحات زیباییشناسانه از یک خانم از سوی یک مرد که هیچ رابطه نسبی و سببی ندارند میتواند مصداق آزار جنسی محسوب شود. به کار بردن الفاظ رکیک یا پیشنهادی بهظاهر ساده و امثال آن نیز مصداق آزار جنسی است. لمسهای بدنی عادی نیز مصداق آن است چه رسد به مراتب بالاتر؛ در نتیجه آزار جنسی منحصر به رابطه جنسی نمیشود. در همین گزارش نیز در جزئیات امر فقط در 3 درصد موارد به آزار لمسی اشاره شده است. پژوهشها نشان میدهد که اغلب زنان تجربههای آزاردهندهای در خیابان از شنیدن الفاظ زشت یا رفتارهای دیگر از سوی مردان دارند و همه آنان را میتوان مصداق زنانی دانست که آزار جنسی دیدهاند. بدون اینکه مفهوم هتک شدید جنسی در ایران رخ داده باشد. در همین گزارش آمده است که 65 درصد پاسخگویان گفتهاند که آزار کلامی دیدهاند. حتی کاربرد لفظی که زن را متوجه جایگاه پایینتر جنسیتی او کند، نیز مصداق این آزار است. 32 درصد نیز در فضای مجازی آزار جنسی دیدهاند و فقط 3 درصد آزار لمسی بوده که آن نیز قطعاً معنای ویژه جنسی ندارد. در واقع به کار بردن لفظ و لغت آزار جنسی یا مزاحمت جنسی با معنای غربی آنکه در جوامع دیگر رایج است ممکن است که در ایران با برداشت کاملاً متفاوت مواجه شود.
در جامعهای که روزانه شاهد هستیم که زنان محترم کنار خیابان ایستادهاند و منتظر تاکسی هستند ولی پیاپی خودروهای مزاحم جلوی پایشان ترمز میکنند، ولی این را آزار جنسی نمینامیم، آنگاه به کار بردن برخی الفاظ را چگونه میتوان آزار جنسی نامید؟ خوشبختانه زنان روزنامهنگار ما از چنان شهامت و جرأتی برخوردار هستند که پاسخهای مناسب را به کسانی که حقوقشان را رعایت نمیکنند بدهند و قطعاً هم جامعه ما به جایی نرسیده است که کسانی بتوانند با شهروندان تا این حد بیپروا برخورد کنند. ولی فراموش نکنیم که روزنامهنگاران بویژه زنان آنان از اقشار پیشرو جامعه در استیفای حقوق زنان هستند و کمترین رفتار نامناسب به خود را بحق، نوعی آزار تلقی میکنند. حتی آزار جنسیتی (و نه جنسی) برای آنان چنان اهمیت دارد که همیشه در ذهن آنان میماند و برای مقابله با آن اقدام میکنند. بنابراین اولین وظیفه هر پژوهشگر و گزارشگر این است که در استفاده از لغات و متن برای انتقال مفاهیم به زمینهای که آن را به کار میبرد توجه کند. اصطلاحاً هر text در یک context معنای خاص خود را دارد. آزار جنسی در ذهن اجتماعی و عرف مطبوعاتی ایران معنایی متفاوت از این کلمه در جوامع توسعهیافته دارد. با این حال امیدواریم که این گزارش و این یادداشت آغازی باشد برای توسعه مفهومی کلمه مزاحمت یا آزار جنسی از معنای ساده آنکه تجاوز جنسی کامل است به معنایی دقیقتر که حتی نگاههای آزاردهنده را نیز شامل شود. با این تعریف یکی از بدترین آزارهای جنسی تهدیدی بود که چندی پیش یک میهمان برنامه صداوسیما علیه یک خانم هنرمند و دخترش انجام داد.
لاریجانی در مراسم بهرهبرداری از طرحهای صنعت آب خوزستان:
سال آینده گشایشهایی را شاهد خواهیم بود
رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: استقلال سیاسی یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی است که با تدبیر و صلابت در خصوص آن عمل شد و نقش ایران در منطقه نتیجه این صلابت است. علی لاریجانی که دیروز به استان خوزستان سفر کرد، در مراسم آغاز بهرهبرداری از طرحهای صنعت آب خوزستان در شهرستان شادگان افزود: فعالیت بسیاری در ساخت تصفیه خانهها و شبکههای برقرسانی صورت میگیرد که باید بیشتر با مردم در میان گذاشته شود.
وی ادامه داد: سال گذشته با گفتوگو با مردم در خصوص صرفهجویی برق در ساعات اوج مصرف 3 هزار مگاوات صرفهجویی شد که ابتکار سازندهای بود و در مسیری که پس از انقلاب اسلامی طی کردیم، اهدافی وجود داشت که چنین ابتکاراتی نمونهای از آن است. رئیس مجلس شورای اسلامی با تأکید بر اینکه مردم خوزستان فداکارانه از انقلاب اسلامی دفاع کردند، خاطرنشان کرد: سرمایه گذاریهای صورت گرفته در استان خوزستان نشان میدهد حسی که از آغاز پیروزی انقلاب مبنی بر آبادانی کل کشور به دست فرزندان انقلاب وجود داشت، در حال شکلگیری است. وی با بیان اینکه روستاها قبل از انقلاب جاده و امکانات رفاهی نداشتند، اما اکنون از امکانات بهداشتی، درمانی و آموزشی برخوردارند و در زمینه امکانات زیربنایی نیز فعالیتهای خوبی در مناطق روستایی صورت گرفته است، گفت: در فضای غبارآلود گاهی خدمات دیده نمیشود و فعالیتهای وزارت نیرو گوشهای از خدمات ارائه شده است. لاریجانی با اشاره به اینکه بخشهای مختلف کشور تلاش میکنند تا فضای سازندگی و آبادانی در کشور شکل بگیرد و این موضوع باید منعکس شود، افزود: گاهی کشمکشهای سیاسی موجب میشود خدمات ارائه شده توسط بخشهای مختلف دیده نشود. وی افزود: امام خمینی(ره) تأکید داشتند که آبادانی کشور باید به دست نیروهای انقلابی صورت بگیرد، چنان که یکی از اقدامات نمادین ایشان تشکیل جهاد سازندگی بود تا این نیروها به روستاها بروند و آنها را آباد کنند، لذا سازندگی و آبادانی کشور به دست نیروهای انقلابی از اهداف مهم انقلاب اسلامی بوده است که باید مستمراً ادامه پیدا کند. وی با بیان اینکه استقلال سیاسی یکی از اهداف انقلاب بود که با تدبیر و صلابت در خصوص آن عمل شد و نقش کنونی ایران در منطقه نتیجه این صلابت است، گفت: در حوزه اقتصادی بخشی از راه طی شده و با وجود اینکه در شرایط تحریم قرار داریم میتوانیم با اتکا به توان داخلی به موفقیت دست یابیم. لاریجانی با اشاره به اینکه ایجاد مانع در فروش نفت ایران، ورود سرمایه به کشور را دچار مشکل کرده است، تصریح کرد: در مقطعی از زمان تمام نیازهای کشور از خارج تأمین میشد، اما اکنون شرکتها مجبورند نیازهای خود را از داخل تأمین کنند و این موضوع موجب فعال شدن بسیاری از واحدهای تولیدی داخلی شده است.
رئیس مجلس با اشاره به اینکه هرچند از نظر اقتصادی تحت فشاریم، اما براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس سال آینده شاهد گشایشهایی خواهیم بود، گفت: اعلام نمیکنم که از راه دیپلماسی برای رفع مشکلات استفاده نشود، اما نباید برخی کشورها تصور کنند که با فشار میتوانند به اهداف خود برسند. لاریجانی در پایان با تأکید بر اینکه خودبینی و خودمحوری نباید وجود داشته و حب و بغضها باید برای خدا باشد، خاطرنشان کرد: اگر بخواهیم انقلاب اسلامی پایدار بماند، باید الفت در کنار روحیه مقاومت در داخل کشور افزایش پیدا کند و این کلید توفیق ما است.
لازم به ذکر است طرح صنعت آب خوزستان مشتمل بر آبرسانی به شهرستانهای شادگان و رفیع، 22 روستا در شهرستانهای باوی و رامشیر ، بازیابی و توسعه تصفیه خانه و سد تنظیمی آریو برزن بهبهان است.
اهدای جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی
آیین اختتامیه سیوهفتمین دوره جایزه کتابسال 16 بهمنماه ساعت 15 تا 17 و احتمالاً با حضور ریاست جمهوری در تالار وحدت برگزار میشود. مراسم تقدیر از شایستگان تقدیر دو دوره گذشته جایزه کتاب سال برگزار نشده و احتمالاً این دوره نیز برگزار نخواهد شد.
در سیوهفتمین جایزه کتاب سال ج.ا.ا 35500 عنوان کتاب چاپ اول مورد ارزیابی اولیه قرار گرفت که از این تعداد 7483 عنوان یعنی 22درصد برای داوری انتخاب شدند و پس از داوری مرحله اول 213 کتاب به مرحله دوم راه یافتند و پس از ارزیابی هر کتاب توسط حداقل سه داور درنهایت 54 عنوان یعنی ۰.16درصد (شانزدهصدم درصد) کل کتابهای چاپ اول در دو سطح برگزیده با 13 عنوان یعنی ۰.۰۴ درصد (چهارصدم درصد) و شایسته تقدیر با 41 اثر یعنی ۰.۱۲ درصد (دوازدهصدم درصد) معرفی شدند.
اختتامیه سیوهفتمین دوره جایزه کتابسال در حالی برگزار میشود که امسال برخی از رشتهها از جمله علوم سیاسی برگزیده و شایسته تقدیر نداشتند. از طرفی هنوز جوایز تقدیر شدگان سال 96 و 97 داده نشده است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دروغ، حیثیتی برای کسی باقی نمیگذارد
-
وام بگیریم یا نگیریم
-
سورپرایزهای یحیی و فرهاد
-
پروندههای حساس در نوبت رسیدگی
-
هرگز کار سفارشی نکردهام
-
بازگشت دانشجویان از مرکز کرونا
-
بیانیه هواپیمایی کشوری درباره فایل صوتی پرواز 752
-
با نفت منفی بدون نفت مثبت
-
ثبت جهانی 14 شهرو روستا
-
برنامههای زنده ضبطی میشوند!
-
تغییرات طرحترافیک
-
سوسکها و قاچاقچیان جنگلهای زاگرسی را میخورند
-
ایران جشنواره
-
ایران و کرونا
-
ناسازگاری متن و زمینه
-
سال آینده گشایشهایی را شاهد خواهیم بود
-
اهدای جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی
اخبارایران آنلاین